سلام سلام
اقا من و س موقعی که میخوایم غذا بخوریم با هم میخوریم همزمان کورا هم میبینیم
من آنگ و همون موقع که میومد میدیدم سیدیشو میخریدیم با داداشم نگاه میکردیم ولی دیگه من کورا رو ندیدم ولی داداشم دید
حالت به هر حال
امروز داشتیم کورا میدیدیم سر نهار
که م نه گذاشت نه برداشت گفت تازززه اون اتک آن تایتان هم دیروز دیدم خیلی عنم گرفت
ما رو میگی اصن انگار یکی بهمون توهین کرده
شروع کردیم به دعوا و فهمیدیم که نصفه نیمه از هر فصل یه قسمت دادن این دیده و اینم گفت خیلی خشنه و ما هم گفتیم برو همون لیدی باگت و نگاه کن و اینا :))))
بعد گفت اون قسمتی که اروین مرد هم دیدم خیلی مسخره بود
دیگه من واقعا حالم بد شد نمیتونستم کورا ببینم
همون قسمت حماسی رو گذاشتیم
اون سه قسمت وصیت و مرگ و بعدش و همه رو دیدم و های های اشک ریختیم
دیگه من تو همین حال بودم رفتم حموم (صبح اومدم برم همه حموما پر بود :/)
گوشیمو بردم all i wanted پلی کردم
گذاشتمش رو تکرار که یه وقت از اون مود بدبختی و هر زدن خارج نشم
یکم خوند دیدم نمیخونه گوشیمو برداشتم دیدم داره زنگ میخوره اون یکی م (دوست دانشگاه غیرخوابگاهیم)
گفت کجایی میتونی بیای بریم پینت بال؟
گفتم کی؟
گفت ساعت ۵ مترو باش
حالا ساعت ۴:۱۰ بود من تازه وارد حموم شده بود
دیگه سریع دوش گرفتم و رفتم
تازه پریودم بودم
ولی دیگه رفتم
رفتیم و ده نفر بودیم
خوش گذشتتتتتتت
انقدر آمادگی بدنیم بالاس ماشاالله
همون اول اومدم بدوم پام گرفت نشسته بودم پشت سنگر رو سنگا الکی تیر میزدم
یه جا هم که دویدم خوردم زمین نمیتونستم بلند شم :)))
یه جا هم که کفشم دراومد ولی من دست از حمله نکشیدم تا آخرین نفس از همتیمیهام دفاع کردم :)))
اره کلا به نظرم بهترین پینت بالی بود که رفته بودم
از اون دفعه هم که با بچههامون رفته بودیم بیرون خیلی بهتر بود
خیلی بیشتر خوش گذشت
دیگه وقتی برگشتم هم بقیه نبودن
منم در اتاق و بستم
صدا آهنگ و زیاد کردم
انقدررررر جفتک پروندم که دیگه نفسم بالا نمیومد :))))
خلاصه جای همگی خالی
همین دیگه
شب خوششششش