حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

آخرین مطالب

۲۲ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

اول از همه نقاشیمو کامل کردم 

اولین بار شخصیت کارتونی می‌کشیدم برای همین یه جوریم بود

چون سایه هاش و نوراش واقعی نیس و خیلی سایه‌هاش گسسته بود یهو روشن می‌شد و اینا ولی درکل راضیم بعد پنج سال به نظرم خوب بود

 

برای بعدی می‌خواستم تافو بکشم ولی سین گفت هانجیو بکشم

صبح داشتم فکر می‌کردم از اولین قسمت آواتار که دیدم ۱۱ سال می‌گذره 

یااااااااااازده سال ها 

اصن این چیزا رو که حساب می‌کنم خیلی حس پیری می‌کنم

 

قرار شد فردا بریم عروسی فائزه 

اخی عزیزوم (با لهجه و صدای مامان سین) چقدر هممون زود بزرگ شدیم

فقط کاش مامان بابام پیر نشن 

پریشب یادم اومد که بابام پنجاه سال و تموم کرده گریم گرفت

کاش پیر نشن :(

ولی درکل امشب برخلاف دیشب بسی خوشحالم (چشم نخورم)

اصن از صبح که بیدار شدم اون عکسا رو دیدم بسی شنگولم 

خوشحالم که خوشحالی 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۰ ، ۲۳:۴۳

بالاخره اومدم نقاشی کشیدن ولی با عکسای خودمون شروع نکردم 

زیادی سنگین بود به نظرم بعد ۵ سال که دست به هیچی نزده بودم

اروینو کشیدم ولی هنوز سایه‌هاشو نزدم

چون یه مشکلی داره که نمی‌دونم کجاس 

 

حس می‌کنم یه چیزیش خرابه ولی نمی‌دونم چیش

 

اون عطوفت لازمو نداره به نظرم تو نقاشیم :(

اگه یوقت اینو دیدین و فهمیدین مشکلش کجاست به منم بگین لطفاً مرسی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۰ ، ۰۰:۱۴

خیلی وقت بود از اون یکی تایم لاین خبر نگرفته بودم 

انتظار داشتم وقتی می‌رم ببینم دیگه حداقل یه نفر عروس یا داماد شده دیگه که متاسفانه انتظارات برآورده نشد

دوستان کم کارن متاسفانه

ولی خوبیش اینه که همیشه حتی وسط این همه اعتراض و تلخی و سختی بازم می‌تونن بخندونن منو 

به خصوص کیا 

لامصب یه جوری تو یه لول دیگه‌ایه که اصن هیچ‌وقت تکراری نمی‌شه 

خوبه که هستن 

همشون 

با اینکه هیچکدومو تا حالا از نزدیک ندیدم و حتی درست نمی‌شناسمشون ولی دوستشون دارم :)

از مزایای فجازی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۰ ، ۱۹:۵۵

فقط دعا کن و دعا می کنم که این مزخرفاتتونو هیچ وقت نبینه

هیچ وقت

بشینین تا یه روزی یه جایی جوری آهش بگیرتتون

چقدر اشغالین که روزمو اینجوری خراب کردین آخه 

اون کثافتی که گفت من ناراحتم که اون زنده می‌مونه 

کاش بدونی خیلی حیوونی

کاش بدونی منم خیلی ناراحتم که آدمایی مثل تو می‌تونن نفس بکشن

کاش هیچ وقت این حرفاتونو نبینه 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۰ ، ۱۹:۴۱

همین الان بارون گرفته 

و جا داره که love tou to death پلی کنم

و در افق محو شوم

هق 🤧🤧🤧

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۰ ، ۰۱:۱۵

اول از همه امروز تولد س عه 🎉🎉🎉🎉

پس در نتیجه تولد الف هم هست 🎉🎉🎉

دلم برا س تنگ شده :( برای سگ اخلاقیاش و وحشی بازیاش که هی به زور یه چیزی بکنم تو حلقش تا ساکت شه 😂 

امیدوارم خونوادشون آروم شده باشه. نمی‌دونم مشکلشون چی بود یعنی حتی م هم دقیقا نمی‌دونست ولی خب تنش زیاد داشتن برا همین همیشه نگران الف بود بیشتر از خودش. ایشالا که الان خوب و خوش باشن.

هفته دیگه جمعه عروسی فائزه‌س 🎉🎉🎉😍😍😍

چقد دلم می‌خواد بریم. وای خدا اصن ما کی انقد بزرگ شدیم همین دیروز بود من می‌رفتم شطرنج اونم میومد تکواندو تا لاغر بشه

چه زود گذشت 🤧🤧🤧

دیشب Nevers تموم کردم و خب خوشم نیومد 😑🤦 اصن قسمت آخرش یه جوری همه چیو هم زد که برگام 

به نظرم باید برم بشینم همون رزیدنت ببینم. حداقل اونو می‌دونم چیه تهش چی میشه. هرچند آخر اونم هی لیونو فحش می‌دم که تو چقد بد‌سلیقه‌ای اه. اصن کاری می‌کنن برم بشینم مارول ببینم 🤦

دوست دارم برم کارآموزی ولی اینقدر تو خونه بودم و تو این مدت و با هیچ کی ارتباط نداشتم می‌ترسم ☹️🤦 در واقع هم دوست دارم از این منطقه امنم خارج شم یا حداقل گسترشش بدم هم اینکه می‌ترسم. قبلا بهتر شده بودما ولی الان تو این دوسال انقدر تو خونه موندم همون یه ذره توانایی حرف زدم با آدما رو هم از دست دادم

کاش یکی بود با هم دوتایی می‌رفتیم. در واقع یکی که هست ولی خب اون شخص کسی نیست جز خانوم د 😑😑😑 که اصلا باهاش نمی‌سازم

همینا دیگه 

بازم خیلی طولانی شد 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۰۰ ، ۱۵:۴۷

کاش میشد یکی رو می‌داشتم که باهاش راحت می‌بودم

راحت جلوش می‌خندیدم

راحت جلوش گریه می‌کردم

راحت الان بهش می‌گفتم درد دارم 

راحت همه فکرای تو ذهنمو بلند بلند براش می‌گفتم

 راحت راحت راحت

بدون اینکه دغدغه اینو داشته باشم که دعوام کنه

قضاوتم کنه

برای بقیه تعریف کنه

 

با این میزان از غیرصمیمی بودنم با اطرافیانم فک نکنم حالا حالا ها یه همچین کسی رو پیدا کنم 

اخرین باری که احساس صمیمیت با یکی کردم حانیه بود سر اتفاقای ترم قبل ولی فک کنم هنوز رکورد میزان راحتیم دست زینبه 

چقدر دوست دارم بهش پیام بدم و دوباره باهاش حرف بزنم

ولی حتی توانایی انجام اینم ندارم

اه خدا 

درد خیلی بده

منم که کسی جز تو رو ندارم 

خودت کمکم کن 

تنهایی خیلی سخته 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۰۰ ، ۲۲:۰۳

تو قبلیه یادم رفت بگم که 

راحله حامله‌س 😍😍😍😍😭😭😭😭🎉🎉🎉

عزیزم

راحله کوچولو حامله‌س خدایا هق 😭😍

از همون اول راحله برام با ریحانه و نفیسه و زهره فرق داشت

شاید چون کوچیک‌تر بود از بقیه‌شون

نه ولی واقعا فرق داشت

عروس که شد حقیقتا خوشحال نشدم هرچند واقعا هیچکی به جز فامیلای خودمون نمی‌تونن خودمونو تحمل کنن 🤦😂 ولی خب بازم یه جوریم بود

ولی خب خدا رو شکر که خوبن مثکه

عزیزم راحله کوچولو خودش مامان بشه هق😍😍😍😍

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۰۰ ، ۲۳:۴۲

cryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying

این دیگه چی بود این وسط cryingcryingcrying

وای خدا 

من که خوب بودم

چرا اینجور شد یهو

من نمیخوام برم دکتر خدایااااااااااااااااااااااااا

میشه خودت درستش کنی

cryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying

لطفاااااااااااا

میشه چیزی نباشه و خودش خوب بشه

قبل از اینکه من مجبور شم برم دکتر

میشه لطفا

توروخدا

cryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۰۰ ، ۱۶:۰۱

یه روزی تقاص همه این اشکای ریخته شده رو می‌دین

بالاخره که صبح میشه این شب

بالاخره که زمان همه چیزو مشخص می‌کنه

بالاخره که سرتونو از توی برف درمیارین یه نفس بگیرین

همونجا

همون روز

همون لحظه

تک تک تونو می‌بینم که چه جوری دارین زجر می‌کشین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۶:۳۶