حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

آخرین مطالب

خب بالاخره حالا که امتحانام تموم شده (و البته که هنوز پروژه آخریم پس فردا ددلاینشه) دارم سریال می بینم 

و فصل دوم Alice in Borderland و دیدم و الانم دارم ونزدی می بینم و بعدشم فصل اول Trying و قصد دارم شروع کنم 

گفتن ترم از 16ام شروع میشه و از اونجایی که تا 12ام ددلاین دارم قصد رفتن ندارم و از 23ام میرم 

 

خب حالا داشتم می گفتم

کاری به پایانش نداشتم 

که هرچند بدم نبود 

صرفا یکم گنگ بود 

ولی از لحاظ هیجان و بار احساسی و به تفکر وا داشتن خیلی خوب بود خدایی 

اونجایی که ذات واقعی آدم و میاره جلوی چشمش 

اون بازی که توش باید خال پشت گردن شونو حدس می زدن خیلی عجیب بود 

به طرز عجیبی یاد 10 آبان افتادم 

وسط شلوغیا و درحالی که کسایی که فکرشم نمی کردی می گفتن جاسوسن 

و به معنای واقعی کلمه به دوستای خودمم شک کرده بودم 

حس اینکه نمی شد به کسی اعتماد کنی 

حالا مثه اونجا خطر درحد مرگ آدم و تهدید نمی کرد ولی خب به هرحال خطرناک بود 

بعد اونجایی که به خاطر نبود آدما انقدر طبیعت رشد کرده بود 

خیلی عجیب و قشنگ و یه جورییی بود 

درکل سریال خیلی خوبی بود 

نمی دونم تو اون لیست فیلم و سریالام نوشتمش یا نه باید برم ببینم اگه ننوشتم اضافه اش کنم 

 

ونزدی هم تا نصفه دیدم 

تا اینجا که خوب بوده 

 

یه چندتا فیلم هم با بچه هامون دیدیم تو خوابگاه

خانوم هریس میره به پاریس و دیدیم 

خیلی حیلی حال خوب کن بود 

حیوانات شبگرد و دیدیم 

خیلی خیلی حال بدکن بود 

ددپول 1 و دیدیم 

خوب بود دیگه اینم حال خوب کن بود مخصوصا ترجمه هاش 

spirited و دیدیم 

اینم حال خوب کن بود دیگه 

جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند هم دیدیم

البته اینو تو قطار با هم کوپه ایام دیدم 

بدک نبود 

یه فیلم آروم و نسبتا هپی اندیگ 

Brexit و دیدم 

جالب بود واقعا برای من 

دادگاه 7 شیکاگویی رو دیدم 

اینم بد نبود فقط یکم دیر دستت میومد چه خبره 

1987 و دیدم 

به طرز عجیبی باهاش اشک ریختم 

یه صحنه داره اون دوتا دخترا میان برن سر قرار 

و همزمان شکل گیری اولیه تجمع و حمله پلیسا رو نشون میده 

خیلییییی این صحنه رو دوست داشتم و گریه کردم براش خیلی 

خب چیز دیگه ای یادم نمیاد  

 

این پروژه اخری هم بدم بره راحت شم دیگم 

 

ترم بعد 12 واحد بیشتر برنمی دارم 

ولی 3 تاش آزمایشگاهه و 3 تا هم سه واحدی سختتتت

یه کار دیگه هم می خوام بکنم 

که نمی گم فعلا 

و امیدوارم توش گیر نکنم 

برام دعا کنین (اون استیکر که داره لبخند می زنه و اشک هم می ریزه)

 

یه چیز دیگه هم بگم اینکه 

چقد همه چیز گرونههههههههههههههههههههه

بر باعث و بانیش لعنت 

 

شب بخیر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۰۱ ، ۰۰:۱۷

دارم میرم خونههههههههه

البته که هنوز دوتا پروژه دیگه باید تحویل بدم 

ولی خب به هرحال 

چقدرررررر این ترم سخت بود تحملش 

گاااااااد 

علیرضاها هم آزاد شدن 

هرچند موقت 

بهراد هم ان‌شاءالله زودتر میاد بیرون :)

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۰۱ ، ۱۰:۰۲

حرف زیادی 

و شاید موقت 

 

سر شام بودم 

یهو در زد گفت بیا بیرون کارت دارم 

رفتم و یهو زد زیر گریه و بغلم کرد 

تعریف کرد و خلاصه‌اش این بود 

اونی که دوستش داشت رل زده بود

می‌گفت فقط امیدوارم دوستی‌مون حفظ بشه 

چند وقتی بود که دوست خیلی صمیمی بودن 

به قول خودش خاک تو سر من که اگه یکم اندازه اونایی دیگه بلد بودم ادا دربیارم عشوه بریزم اینجوری از دستم نرفته بود 

 

اند گس وات؟

برای اولین بار سر این موضوع اشک منم درومد 

که ما طفلکی‌هایی که بهمون گفتند این عشوه‌ها خوب نیست 

ولی نگفتند که وقتی دلت برای یکی رفت باید چیکارش کنی 

می‌دونستن دل پسرا تو چشمشونه 

ولی گفتن تو نکن خودش بخواد میاد 

شدیم طفیلی بدبختی که از اون طرف مونده شده 

برمی‌گرده سمت خودیا بهش می‌گن اشتباه خودت بود و از این طرف هم رونده میشه 

 

هیچ کاری از دستم به جز گریه کردن باهاش برنمیومد 

میم گفت به نظرم خودش باید می‌رفته مستقیم می‌گفته بهتر از این وضعه که شده 

و تو دلم گفتم که تو چه می‌دونی که آدم از ترس از دست دادن همین کم حاضر به چه زجر و بدبختی میشه 

 

بهش گفتم صبر کن

یه روزی می‌رسه که حتی دیگه اسمشم یادت نمیاد 

و منم نشستم تا همون روز بیاد 

و این روز کی میاد فقط خدا می‌دونه ...

 

عیدتون مبارک :)

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۱ ، ۰۱:۴۱

کاش فردا امتحان نداشتم 

می‌رفتم سرخاک نسیم یا امیرحسین 

انقدر گریه می‌کردم که بمیرم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۱ ، ۱۳:۵۸

پررو پررو 

خودش چندساله کلا یه نمونه سوال و میده به عنوان تمرین 

حالا از ما طلبکار شده که چرا از رو پاسخنامه خودم می‌نویسین 

ببخشید ارباب 

لابد برای کمک گرفتم از سال بالاییا هم باید از تو اجازه بگیریم 

برو به جاش سوالات و عوض کن نکبت 

مفت‌خوری می‌کنه 

کلاس تشکیل نمی‌ده 

سوالم که طرح نمی‌کنه 

نَمیری خب از این همه کار 

واقعا که چقدر پرروعن  

​​​​​​

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۰۱ ، ۱۷:۰۰

لعنت بهت که زدی همه فایل‌ها و کش قدیمی‌مو پاک کردی  

توف بهت 

اون همه خاطره‌هام لعنتی 

 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۱ ، ۲۲:۴۳

یه تمرین دارم 

در واقع دوتا تمرین 

یه ماهه که دارمشون 

و انجامشون نمی دم 

درحالی که واقعا به نمره اش نیاز دارم 

ولی سخته 

و زورم میاد انجامش بدم 

یعنی چون نمی تونم انجامش بدم سختمه 

و دیگه این پنجشنبه ددلاین اخرشه دیگه 

و نه می تونم اونو انجام بدم 

نه از عذاب وجدان اون که انجامش ندادم کار دیگه ای 

صبح زنگ زدن گفتن میای بریم کوه برف بازی 

و گفتم نه 

الانم رفتن پارک قیطریه 

و بازم نرفتم 

درحالی که جفتشو خیلیییی دوست داشتم برم 

تازه امروز قرار بود بریم آزادی 

آه خدا 

 

آها یه چیز دیگه هم شده وقت کردم میام می نویسمش اینجا 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۱ ، ۱۷:۵۲

اقا من نمی‌فهمم 

این همه راه برای پیشگیری از بارداری هس 

چرا بچه میارین وقتی انقدررررر بی‌شعورین 

چرا بچه میارین وقتی خودتونم نمی‌خواین خب 

 

اخ که من چقدرررر ناراحت بودم روزی که گفتن زن این بشر حامله‌س 

حیوون آخه آدم می‌زنه تو گوش دختر 4 ساله‌ش؟؟؟

با آداپتور می‌زنه تو سرش کثافت؟؟؟

خدایی آدم بدون بابا بزرگ شه بهتر از این نیست که یه همچین بابایی داشته باشه؟؟؟

هی هم میگه من دارم می‌میرم 

خب بمیر دیگه لامصب 

 

این حجم از بی‌شعوری فقط منو یاد اون دختردایی ملیکا می‌ندازه 

که رفت زن یه آدم بیکار معتاد عرق‌خور که یه نفرم کشته شد 

با یه دختر که هنوز یه سالشم نشده 

چرا؟ چون قبلا ازدواج نکرده و پسره 

درواقع پسر نیست صرفا اسما پسره 

حالا انگار چه ملاک مهمیه اصن

 

چجوریه واقعا 

من نمی‌فهمم 

عقل نیست تو سر این آدما 

اصن آدم باورش نمیشه یه همچین آدمایی وجود خارجی داشته باشن

کاش حداقل بچه‌دار نشین 

کاش کثافت به زندگی یه نفر دیگه نزنین 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۰۱ ، ۱۳:۱۷

یه چیزی داره روی قلبم سنگینی می‌کنه 

نمی‌دونم چیه 

ولی حالم خوب نیس 

آه 

دوست داشتم با یکی حرف بزنم 

ولی نمی‌دنم از چی حتی

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۱ دی ۰۱ ، ۰۰:۳۵

کاش میشد برگشت به تابستون ۹۸

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۰۱ ، ۰۱:۲۸