حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

آخرین مطالب

اینجا نوشتن که غیبت حساب نمیشه نه؟

جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۲:۲۳ ق.ظ

اول که سلام 

از دوشنبه شب اومدم خونه و کیلیلیلی 

می‌خورم و می‌خوابم و اصن به‌به 

البته که درسم زیاد دارم 

حالا به هرحال

اومدم اینجا بشینم غیبت کنم 

خاله زنکم که خودتونین 

اقا م ترم قبل بعد فک کنم بعد چهارسال با ک کات کردن 

اینجوری که دیگه بلاک کرد و جواب نمی‌داد و اینا 

بعد که دیگه دعوا شد تو اتاق فک می‌کنین چی شد 

م رفت به ک پیام داد 

می‌دونین چرا 

چون م یه آدم برونگراعه که البته خودش اصرااااار داره که نععععع من درونگرام 

بعد این با کسی دعوا کرده بود همیشه می‌شست با اونا حرف می‌زد و الان دیگه آدمی نداشت برای حرف زدن و دوباره پیام داده بود به ک 

بعد دیگه عید شد و همه رفتن سوی خودشون 

بعد عید اومد دیدیم که نه تنها به ک پیام میده 

بلکه روزی چند ساعت تلفنی هم با هم حرف می‌زنن و ...

و س از م پرسید چیشد که با اینکه ک بهت خیانت کرده تو باز میری باهاش حرف می‌زنی و داری باهاش اوکی میشی 

فرمودند که چون به نظرم داره تغییر می‌کنه و بهش امیدوارم هنوز 

و بعد دو روز بعد 

درحالی که ک اومد تهران تا برای م تولد بگیره 

م زد بلاکش کرد و حاضر نشد بیاد ببیندش 

حالا کار ندارم که بعدش ک استوری چسناله گذاشته بود 

که اره این همه تو راه باشی خودش گفته باشه بیا و کلی خرج کنی تهشم حاضر نشه بیاد ببیندت 

و حالا دلیل این کار چی بود 

این که ع شب قبل اومدم ک به م پیشنهاد داده بود 

واقعا نمی‌دونم تو کله ع چی گذشته 

که وقتی م هنوز میاد پیش تو از ک تعریف می‌کنه و ناله می‌کنه 

و تو می‌دونی که اینا هنوز با هم کات نکردن کامل 

میای به م پیشنهاد می‌دی 

واقعا ریدن تو اون کله به نظرم 

بعد م اومده میگه 

وای باورتون میشه ع از من خوشش میاد 

جدای از اینکه می‌ره و میاد به زووووررررر میگه وای نگام نکنین خجالت می‌کشم 

اصن کی تو رو نگاه کرد 

تو بگو من می‌خوام تعریف کنم چی گذشته بین ما بیاین گوش کنین خیلی عادی‌تر و بهتره 

انقدرم که همه عنشون گرفته از این موضوع هیچکی حتی بهش نمی‌گه کجا بودی کی رفتی کی میای چه خبر 

که کاملا آماده‌س که یکی ازش بپرسه چه خبر تا بشینه اول تا آخرش و تعریف کنه 

و حالا اینا که تعریف ماجرا بود 

اصل غیبت اینکه 

تو اصن به ک امید نداشتی بدبخت 

تو فقط دنبال یکی بودی که تنها نباشی 

وگرنه سگ حاضر نبود اون رابطه گوه و هی هم بزنه 

الانم آدم جدید پیدا کردی 

صبح میری شب میای بودم می‌خوابی چون تو اتاق کسی رو نداری باهاش حرف بزنی 

خودتم می‌فهمی همه داره عنشون می‌گیره ازت ولی به روی خودت نمیاری 

یه چیزی بود که یه آمار گرفته بود از اینکه چی دخترا چی میشه که با اینکه تمایلی به موندن تو رابطه ندارن باز ادامه می‌دنش 

و دلیل اول این بود که هنوز نفر بعدی رو پیدا نکردم و می‌ترسم از تنها شدن 

و صادقانه‌ترین جمله هم درباره‌اش این بود که وقتی می‌خوای بری کفش جدید بخری نمی‌تونی پابرهنه بری تا مغازه 

و این خیلی چندش و تهوع‌آوره که تو وقتی همزمان از اکس یکی دیگه ایراد می‌گیری که وای چه کار اشتباهی کرده که قبل از اینکه قبلی خودشو فراموش کنه اومده با تو وارد رابطه شده خودت همین کار و با شدت خیلیییی بیشتری انجام بدی 

حتی اون ع که م اومد گفت، گفته دلم براتون تنگ شده دوست دارم بریم بیرون ولی روم نمیشه بگم بهتون 

تو اگه خودت می‌دونی نریدی چرا روت نمیشه 

و چقدرررررر س خوب گفت که رو نشدن نداره. خیلی دلش تنگ شده یه پیام بده بگه بریم بیرون 

البته که دلم نمی‌خواد برم بیرون دیگه باهاش 

خلاصه که اینجوری 

اخیش دلم خالی شد 

اون روز با اون یکی م یکم حرف زدیم 

گفت تو رو خدا بگو 

دیگه گفتم ولش کن روزه‌ام نمیشه 

و خب درکل هم نمی‌تونم اینقدر سنگین بشینم با یکی از آنچه در مغز من می‌گذرد حرف بزنم 

خلاصه که چه خوبه که اینجا هس 

ادم خالی میشه 

خب برم که اون یکی م دیگه (جز اون تا قابلیت) پیام داده نمی‌دونم چی شده ولی گویا اونجا هم برنامه غیبته :)))

شب بخیر 

عیدتون هم پیشاپیش مبارک 

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۲/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی