بعله از لحاظ روحی نیاز دارم که کلیه لباسهای لیلی کالینز تو امیلی در پاریس رو داشته باشم
بعلاوه هیکل مناسب
با سپاس
بعله از لحاظ روحی نیاز دارم که کلیه لباسهای لیلی کالینز تو امیلی در پاریس رو داشته باشم
بعلاوه هیکل مناسب
با سپاس
تا اینجاش اومدم
بقیش با خدا
هرچی به صلاحه
اگه خوبه که بشه
اگه نه هم هیچی
انشاءالله که خوبه :))
شما هم یه آمین بگین
خب باید بگم که تا به حال این حجم از بیتوجهی نسبت به خودمو احساس نکرده بودم
مسئله به این مهمی رو مطرح کردم
بدون اینکه بخوان جرئیاتشو بدونن گفتن نه
در کمتر از یک دیقه
منم گفتم به هرحال من انجامش میدم
و حتی توجهی به همینم نکردن
درعوض چندتا تیکه بارم کردن
و کل گفتگو در کمتر از دو دیقه تموم شد
همین
فوقالعادهس
به یکی که کمکم کنه تو رزومه نوشتن نیازمندم 😭
حس میکنم یه دوره فوری فوتی رزومه نویسی بگذرونم
حتی حس میکنم باید برم بشینم برای icdl هم بخونم مدرک بگیرم
بس که این رزومه خالیه 😭😭😭
حقیقت اینه که فک میکنم از یه دانشجوی سال سوم روزمه خاصی انتظار نمیره ولی خب توف به این کمال گرایی که همیشه تو این جور مواقع خوب بلده گند بزنه به همون یه ذره اعتماد به نفسم
کسی نیس که تجربه شو داشته باشه؟
خب دوستان در وبلاگا دیگه اشاره کردند که فال نگرفتم امشب
دیگه چون همه خوابن و نمیشد حافظ و از تو کشو درآورد یه فال اینترنتی گرفتم که اولیش خیلی بیربط بود به نیتم
اما دومی
دومی به شدددت مرتبط و خوب بود که انشاءالله تعبیر هم بشه
ولی از اون روز هرچی تو توییتر از گیفا که اسکرین بگیری یا این جدولا که از توش کلمه پیدا کنی برای پیش بینی سال آینده انجام دادم یکی از یکی افتضاحتر اومد :)
فقط اون گیف آخریه که گفته بود دوتا اسکرینشات بگیرین و مال من چی شد dead , anxiety =))
مثه بقیه شبای دیگه
تولد بابا رو پریروز گرفتیم قبل اینکه بره به جای امشب
و امشب مثه بقیه شبا تو خونه نشستیم
درس خوندم، تلویزیون دیدیم، شام خوردیم
مثه همیشه
صبح یه اتفاق عجیب افتاد
درحالی که انقد آفتاب تند بود که نمیشد به آسمون نگاه کرد بارون شروع کرد به باریدن
خیلی عجیب بود
ولی خب چون خیلی خوابم میومد منتظر رنگینکمون نشدم خوابیدم
دلم برای یلدا سالای پیش تنگ شده
وقتی میرفتیم خونه خاله روحیشون
خدابیامرزتش
خیلی خوش میگذشت
اون آش آخرش اصن بهبه
اون موقعا هنوز امیرحسین نرفته بود استرالیا
یکی از مهمترین دغدغههام این بود که کشف کنم طرح تتو روی دستش چیه
چون همیشه شب یلداها فقط میدیدمش و آستین بلند تنش بود دیده نمیشد
ولی خوشحالم قبل رفتنش فهمیدم چی بود بالاخره :)
دلم برای عرفانه و عادله و مرجانه هم تنگ شده
نشد که دوقلوهای مرجانه رو هم ببینم :(
توف به کرونا
فک کنم تا الان دوسالشون شده دیگه
خاله ناهید، مرتضی، مهسا، خاله فخری، سعید آقا، آقای شمس و خیلیای دیگه که قیافشونو یادمه ولی اسمشون نه :)
دلم برای همهشون تنگ شده
برای پلههای بلند خونهشون، حوض تو حیاطشون، دستشویی تو حیاط، کرسی اونور اتاق :)
سال دیگه امیدوارم ببینمتون
از این تیایا بیمسئولیت
همشم غرغر میکنن که حقوقمون کمه
یه جوری که انگار نمیدونستن از همون اولش حقوقش چقدره
انگار با چوب واستادن بالا سرشون که بیاین تیای بشین
به یه دونه کلاسم که راضی نیستن که
چهارتا چهارتا کلاس برمیدارن
اخرشم هیچکدومو جمع نمیکنن
طلبکارم هستن که مگه ما چقد حقوق میگیریم که بخوایم همش جواب سوالای شما رو بدیم
تازه اینا کسایین که مثلا یکم خودشون چیزی حالیشونه
نصفشون که کلا هیچی حالیشون نیس
اه اه اه
همین که تو عنوان گفتم دیگه
گفت وقت نداریم رایگیری کرد بگیرم یا نه ما هم گفتیم نه
گفت باشه جلسه بعد دوتاش با هم 😍
خدایا این دل خوشیای کوچیکو از ما نگیر 🤧
کاش به جای این قانونای چرت و پرتی که مثلا برای حمایت از حقوق زنان تصویب میکنن یه قانون تصویب کنن که در ماه، روز قبل پریودی و دو روز اولشو همه ی زنا بتونن برن مرخصی از هر شغلی که دارن
الهی آمین