سلااام
خب همونطور که مشخصه عنوان از آهنگ اندیه
و بعله
فردا داریم میریم تهران
با خانواده (به جز داداشم)
ولی جا نداریم :)
یعنی ندارم
خوابگاه جدیدی که قرار بود برامون بگیرن هنوز آماده نیست
گفتن یا کلا یکی دو هفته نیاین :/
یا یه دور اثاث کشی کنین خوابگاه قدیمیه باز بعد یکی دوهفته دوباره اثاث کشی کنین خوابگاه جدید
فک کنم حس کردن ما یادمون رفته که مسخره پدرشونیم خواستن یادآوری کنین بهمون
دوست دارم نرم این یکی دو هفته رو
ولی از اونجایی که بازدهیم تو خونه به صفر میل میکنه ترجیحم اینه که برم که زندگیم یکم نظم پیدا کنه
تقریبا هیچکدوم از هماتاقیام هفته اول نمیان
و خب خوشحالم وقتی مامان بابام میان اونا رو نبینن
چیزتر از اونین که حوصله داشته باشم برای مامانم توضیح بدمشون
از اون طرف بابام هم مرخصی گرفته
برای مامان هم چندتا وقت دکتر گرفتیم برای همون روزا
خلاصه در مجموع که قرار نیس رفتن و کنسل بکنیم
بعد اون خوابگاه خرابه هم تخلیه نیس
ولی اگه یه وقت قرار شد بریم اونجا امیدوارم اتاقمون خالی باشه
حوصله آدم غریبه ندارم واقعا
دیگه خدایا
خودت همه چیو درست کن دیگه
اها بعد دیروز میگه یه بنر زدن جلو در دانشگاه
درمورد پوشش مناسب خانمها و آقایان در دانشگاه
گویا مانتو باید تا زیر زانو باشه :))))
با این اوصاف کلا من و راه نمیدن تو دانشگاه :)))
دیگه اینکه
چند هفته قبل به اونی که ترم قبل تیایش بودم ایمیل دادم که این ترم هم میخوام باشم
در کمال تعجب گفت بررسی میکنم :/
انتظار داشتم بگه باشه حتما مرسی :/
دیگه هنوزم چیزی جواب نداده :/
چند روز پیش هم به استادم پیام دادم گفتم چه خبر از موضوع ما
گفت ممنون که یادآوری کردین :///
یعنی تا قبلش یادش نبود
و منو بگو که فکر میکردم این ۱۰ روز دوهفته گذشته رو واقعا داره یه کاری برای من میکنه
حالا پنج دقیقه رفت روش فکر کرد گفت برو فلان چیز و دربیار
بهش گفتم اوکی ولی من نگران زمانم که هنوز موضوعم ندارم
دیگه گفت نه دیگه فک کنم همین خوبه و اینا فقط تو برو همین و انجام بده نگران وقت هم نباش
دیگه امیدوارم جمع بشه واقعا
بهم افتخار کنین که با استادم راجعبه نگرانیام حرف زدم
دیگه مستاجرمون هم مثکه دیگه تصمیم گرفته تخلیه کنه
یعنی وکیلش زنگ زد گفت
خداروشکر
دیگه همینا دیگه
دعا کنین برام کارام پیش بره به خوبی و خوشی