این تو بودی که بد عادتم کردی
این یه روزی که نیستی
داره اندازه یه سال میگذره
همیشه باش
این تو بودی که بد عادتم کردی
این یه روزی که نیستی
داره اندازه یه سال میگذره
همیشه باش
از دیشب که عکسای رزیدنت جدیدو دیدم پوکرم
خب واقعا وات د هل
این چه کاریه که میکنین
ملت با اینا خاطره دارن کثافتا
اون کیه گذاشتین جای بچم لیون ها 😑
خجالت نمیکشید
برای اون اسطوره جذابیت یه همچین بازیگری رو گذاشتین
زشته به خدا
حداقل ریش سبیلشو که میزدین دیگه 😑
بچم لیون آخه اینجوری بود 🤦🤦🤦
به قول یه بنده خدایی حتی پول رنگ ندادن رنگ موهاشو مثه خودش دربیارن
دیگه از کلرم که هیچی نگم دیگه
بانو به اون زیبایی
این کیه جاش گذاشتین
فک کردین تن هرکی یه کت قرمز کردین میشه کلر؟🤦🤦🤦
وای به قول اون یکی یارو دیگه این بیشتر شبیه کُلُر تا کِلِر
اه کاش هی از رو اینا فیلم نسازین
فقط بلدین گند بزنین
به نظرم لازمه یه بار دیگه یاد آوری کنم که
زمستون >>> بهار >>> پاییز >>> تابستون
و یه بار دیگه الله الله به این جناب ویوالدی
بعله
استاد زبانم مرد
خدا بیامرزه ولی خیلی بد موقع مرد
الان این وسط این دوتا کلاسی که هر کدوم ۴۰ تا ظرفیت دارن و ۷۱ نفر تو لیست انتظارشن خدا میدونه چی میشه
اگه شانس منه که اصولاً بدترین حالت ممکن رخ میده
مثلا عزیزی رو جایگزین میکنن
یا با این عقلی که دانشگاه ما داره هیچ بعید نیس که کلا کلاسو حذف کنه بعدم بگه تو تکمیلی دوباره بردارین که اونجوری هیچ جوره به من نمیرسه
حضوریا که ازش خیلی راضی نبودن
ولی مجازی که خوب بود بنده خدا
خدا بیامرزه
ولی خیلی بد موقع مرد
حقیقت اینه که ترسناکتر از، از دست دادن کس/چیزی که دوسش داریم، از دست دادن کس/چیزیه که بهش عادت کردیم.
وقتی یه چیز/کسی رو دوست داریم یعنی حواسمون هنوز اونقدر بهش هست که عادی نشده باشه برامون. انقدری که حتی گاهی نبودشو تصور کنیم و بگیم وای بدون اون نمیشه.
ولی وقتی عادت کردیم به بودنش
اون موقعس که حتی تصوری از نبودنش نداری. از اینکه بدون اون چی کار باید بکنی یا حتی قبلا بدون اون چی کار میکردی.
اون جایی که تو alone میگه "?was my bed always this big"
دقیقا همون جا
اونجایی که نمیدونی قبلا چجوری زندگی میکردی
همونجاس که میشکنی
من و به عنوان آدم خوابالو میشناختن. کسی که همیشه صبحا سرکلاس خوابه. کسی که اراده کنه بخوابه کسی جلو دارش نیس. اونوقت همین من یک هفته تموم نمیتونستم بخوابه حتی با قرص خواب. خوابیدن عادیتر از اون چیزیه که بخوایم هرروز بابتش بگیم خدا رو شکر نه؟ یا نشستن یا دراز کشیدن عجیبه واقعا ولی عادت کردیم به بودنشون و هیچ تصوری از نبودنشون نداریم.
ولی ما عادت میکنیم
به همه چیز
حتی چیزایی که دوستشون داریم
و مجددا اون جا که تو alone میگه
I don't know how to be alone without you
so I don't know how to eat, sleep or dress up
a white paint covers my head
I wanna die
cuz I don't want to be alone
بعله
اون نگینی که تا یکی بعد از کلی بدی بهش میگفت حلالم کن
اون نگینی که برای هیچکی آرزو بد نمیکرد
اون نگینی برای مردن تک تک آدمایی که درحقش حتی بدی کرده بودن ناراحت میشد
اون نگینو لولو برد
اون نگین مرد
اون نگین الان به خاطر زجر کشیدن تکتک اونایی که بهش بدی کردن خوشحاله و ذرهای دلش به حالشون نمیسوزه
اون نگین الان هرکس که بهش بدی کنه رو نمیبخشه
اون نگین الان برای خیلیها دعا میکنه که انشاءالله سر خودتون بیاد تا حسابی بسوزید
و نگین کاملا راضیه از این وضعیت
لمس شدم
مهم نیست چه اتفاقی بیوفته
قندهار و هرات سقوط کنه
روزی ۵۰۰ نفر بمیرن ۴۰۰۰۰ نفر کرونا بگیرن
محرم باشه
برنامه ترم دیگم تداخل داشته باشه
اینم که از امروز
دنبال یه حسیام که داشته باشم
غم، شادی، تنفر، هیجان، هرچی
ولی هیچی نیست
نه نوحه میخوام نه آهنگ
دوست دارم برم حرم ولی خیلی شلوغه و اینکه دوست دارم تنهایی برم پس در نتیجه باید با اتوبوس برم که اونم خیلی شلوغه
یه حس میخوام
دخترعموم نقاشی کشیده داده به داییش که وقتی میره بیمارستان دیدن زن عموم براش ببره
میشه وقتی بک میزنم حداقل تو اونجا باشی و ننویسه وبلاگی با این آدرس پیدا نشد
خدایا میشه حداقل به خاطر پری یه کاری بکنی و دست خالی برش نگردونی لطفا
بیان باکس چرا خرابه هنوزم
به من و این کاشانه بگو
بگو که زندهایم
تو به گوشم افسانه بگو
که دل فسردهایم
اونجا که Yuuri میگه
in a room with just the two of us
you were the only one talking
چقدر شبیه ماس نه؟
(:(