حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

مامان آرین

يكشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۰:۴۴ ق.ظ

آرین کیه؟ 

پسر همسایه روبروییمون که راهنماییه 

من از کجا می‌شناسمشون ؟

از صدای دعواهاش با مامانش 😑

آرین قول میده کمتر سرش تو گوشی باشه ولی خیلی بهش عمل نمی‌کنه 

آرین قول میده روزی یه ساعت بازی کنه ولی به قولش عمل نمی‌کنه

آرین حوصله پیانو تمرین کردن نداره ولی مامانش اصرار داره

مامان آرین می‌خواد که آرین کتابخون بشه ولی آرین حوصله نداره

آرین حوصله پیشخوانی درساشو نداره

آرین یه نوجوونه و به نظرم همه ی این کارا براش طبیعیه 

ولی مامانش همش میاد بهش گیر میده و به زور می‌خواد خودشو بهش نزدیک کنه درحالی که بیشتر رو مخ آرین می‌ره 

آرین می‌خواد یکم تنها باشه

آرین دیشب با باباش دعوا کرده و مامانش داشت آرین و با زمان خودش مقایسه می‌کرد که ما بچه بودیم پامونو جلو بابامون دراز نمی‌کردیم 😐

آرین واقعا بچه بدی نیست به نظرم حتی به نسبت خیلییییی از بچه های تو این سن بهتره به نظرم ولی مامانش واقعا اذیت کنه

امروز فک کنم برای گفتن یه جمله که می‌خواست توضیح بده دلیل کارشو صددددد دفعه گفت «مامان خب گوش کن»

وی در ادامه گفت «به خدا راست می‌گم»

ولی مامانش گفت «بیخود قسم نخور»

حقیقت اینه بچه بزرگ کردن خیلی سخته و مامان آرین هم داره تلاش می‌کنه براش 

ولی مشکل اینجاست که تلاششو در راه اشتباهی می‌کنه به نظرم

به هرحال خدا به جفتشون صبر بده

و کلا خدا به همه صبر بده 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۰۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی