حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

اینجا کسی نیس که به مهاجرت فکر نکنه 

و من ناراحتم 

نه به خاطر اینکه از اینجا می‌رن

به خاطر اینکه هیچ امیدی به موندن ندارن و حاضرن این همه سختی رو به جون بخرن و برن 

و من هم روز به روز بیشتر دارم ترغیب میشم 

بله 

منی که می‌گفت نههههههه وای اینجا رو من شده یه نفری می‌سازم 

خب حقیقتا هیچ امیدی نمونده 

مثلا دوسال پیش اون مستند امیدیه رو بهمون نشون دادن که ببنین امید هنوز هم هست 

و خب الان همون مستند و میشه به عنوان یه دلیل که ببنین دیگه امیدی نیس پخش کرد 

واقعا امیدی نیس؟

به قول روژان مگه اینکه عاشق بشی که نری 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۰۰ ، ۰۱:۲۲

از بعد ناهار تقریبا بازدهیم به صفر میل می کنه 

دیگه از ساعت سه به بعد که هیچی نمی فهمم و فقط یه چیزی می بندم که تموم شه بره

گلوم هی درد می کنه هی ول می کنه 

تست مامانم هم مثبت شده 

امیدوارم بتونم دووم بیارم 

درسته یه واحدو تو چهار روز تموم می کنی 

ولی واقعا فشرده س 

خودتم فشرده میشی

هم اتاقی بودن با دو عدد خرخون عجیبه

و منی که این ترم مرز ها رو جابجا کردم و معدلم شده 17 

درحالی که ف نه تننها معدلش 18 و خوده ایه 

بلکه دو رشته ای برق و کامپیوتر می خونه 

و اردر نمره هاش عموما 3-4 نمره از من بالاتره

موژان هم همینطور 

خیلی برای کسب نمره 20 تلاش می کنن 

عجیبه برای من 

این همه تلاش برای چه خب؟

البته که تنها رزومه بخش عمده ای از کارشناسیا همین معدله

که خب من همونم ندارم 

مع الاسف

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۲۲

خوابگاهم

یعنی دسترسی دارم به منبع بی‌نهایتی از اینترنت با سرعت خوب

ولی هیچ مصرفی ندارم 

و این یعنی یه مشکلی هست

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۵۸

فک کنم همه جای جهان رسمه که مرگ می‌گیرن تا به تب راضیت کنن

توف 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۳۸

با درسا یکم حرف زدم

اون حالش خرابتر از من 

گفت تو مگه این همه جون نکندی براش 

پس الان چه مرگته 

حقیقتا خودمم نمی دونم چه مرگمه 

خود خرم خواستم برم برای آزمایشگاه 

و اصولا این دانشکده دکمه غلط کردم نداره 

اصلا حوصله ندارم

بیشتر از اینکه شبیه مسافرت باشه و بهم خوش بگذره

دارم اذیت می شم به خاطر فشرده بودن همه چیز

آه خدایا 

می دونی چیه 

مثه همیشه این تخصص دانشگاهه که به مرگ بگیره تا به تب راضیت کنه 

بعد میگن چرا مهاجرت می کنین

خب درواقع داریم از دست شما فرار می کنیم 

 

خدایا 

تو بگو چیکار کنم 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۰۰ ، ۲۰:۳۳

هم استخاره 

هم فال حافظ 

خانواده هم که از قبل مخالف بود 

البته بدون اینکه درست بخوان بشنون چیکار می‌خوام بکنم

یعنی باید بی‌خیال بشم؟

وای خدا 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۴۹

از شدت فشاری که روشه

از اینکه نمی تونم گریه کنم و فشارشو یکم حداقل کمتر کنم

از این بی کسی 

 

خدایا شکرت در هر حال 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۰۶

 

 

من به روایت تصویر

- بازنشر -

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۰ ، ۲۰:۱۰

تو دلم دارن رخت می شورن

دوست دارم همه شونو بالا بیارم 

حس می کنم باید بی خیالش بشم 

نمی دونم واقعا 

خستم 

خیلی خیلی خیلی 

دیگه حتی مطمئن نیستم که می خوام بشه یا نه 

آه 

خدایا 

یه راهنمایی می کنی 

که چیکار کنم 

می ترسم کارم درست شه 

می ترسم کارم درست نشه 

می ترسم که اون چیزی نباشه که فکرشو می کردم 

می ترسم که اون چیزی باشه که می خواستم و از دستش بدم 

همه وجودم شده ترس و استرس 

استراحت مطلق می خوام 

یکی بیاد برق این لباسشویی دلمو بکشه

مغزمو خاموش کنه 

بریم تو تعطیلی 

آه 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۰ ، ۱۸:۱۸

دلم یه خواب عمیق و طولانی و بدون استرس می‌خواد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۰ ، ۱۶:۱۵