نگران این دوتایی که گرفتن امروز
نگران اون قبلی که هنوز آزاد نشده
نگران این چندتایی که دنبالشونن و به زور فعلا تونستن در برن
نگران خودم و همه اونای دیگهای که امروز فیلمشونو گرفتن
نگرانم و نمیتونم کاری بکنم
نگرانم و وقتی زنگ میزنن چه خبر میگم هیچی شما چه خبر
اهنگ داره میگه
گیرم جهان یک وطنه با مرز های الکی
رفیق و خانواده رو چجور میشه ول کنم؟
امروز پریا اومده بود تو تجمع
نا نداشت حتی حرف بزنه چه برسه به شعار
انقدرررر خسته و بدبختطور بود یکی نمیدونست، فکر میکرد یه ماهه علیرضا رو گرفتن
دلم براش خیلی سوخت
به جاش تا جا داشت داد زدم
صبح تو دانشکده مهدی دلش پرررررر بودا
میگفت به من میگن نمیدونم کیکی (اسمش سخت بود ولی از این یارای امام علی یا امام حسین بودن احتمالا که ازشون جدا شدن)
میگفت من دیروز رفتم تو تجمع اونا
مداحه اول از همه برداشتن گفته اینا از امام علی بغض دارن
خب منی که چندسال رئیس بسیج بودم از امام علی بغض دارم آخه
دلم خیلی سوخت برای اونم
اونم پسر خوبیه
این وسط از همه داره میخوره
بعد منم اومدم حرف بزنم
قبل من اون دختر چادریه حرف زد
گفت اینا چرا پرچم امام حسین و حضرت ابوالفضل و میارن وسط
من به عنوان یه چادری هروقت اینا جلو اسلام واستادن خودم نفر اول جلوشون وایمیستم
دیگه گریهام گرفت نتونستم حرف بزنم
هرچند انگار چقدر تاثیر داشت حرف زدنم
تهش همون حرفهای خودشونو همراه با خر فرض کردن مخاطب تکرار کردن و رفتن
چه اصراری دارین که حتما از روی یه چیزی کپی کنین ها؟
چرا سعی نمی کنین یه چیزی برای رو خودتون تولید کنین؟
مثه برنامه های مزخرف تلویزیونی کپی
آقا برین یه چیزی مثه سلام فرمانده تولید کنین
مال خودتون باشه
با خرج و اجبار/علاقه و تبلیغ هم کاری کنین شنیده بشه
هرطرف سر می چرخونی نوشته برای ...
برای آرتین
خدا بیامرزه همه کسایی که توی شاهچراغ شهید شدن
خدا صبر بده به همه بازموندههاشون
خدا لعنت کنه باعث و بانیشو
ولی مگه این برای بد نبود
که خوانندهشو یه هفته انداختین زندان
برای رقصیدن روی خون شهدا
؟؟؟؟؟؟؟؟
این کار فقط از کسی برمیاد که این جمله به ذهنش رسیده
اون برای اولی هم که ساخته بودن که اصن نگم دیگه
برای ستارخان و باقرخان
انگار اینا جز دستاوردای انقلاب بودن
زن، زندگی، شهادت ؟؟؟؟
یعنی چی اصن
محض رضای خدا بگین از بین این همه شاعر انقلابی یکی یه شعر براتون بگه
این همه رسانه دستتونه بازم باید اینجوری اسکی برین از رو کارای بقیه
هی ذره ذره یادم میاد میخواستم اینم بنویسم اونم بنویسم
چه دروغایی که از این جماعت من تو این مدت نشنیدم
بعد
یکی بود وسط دعواهای چهارشنبه اومده بود بدون اینکه خندهش بگیره
داااااد میزد که ما تریبون آزاد گذاشتیم
خندهشم نمیگرفتا
خیلی عجیب بود
از گلشیفته خوشم نمیاد
ولی این اجراش توی کنسرت بوینسآیرس کلدپلی بسی زیبا بود
یعنی خودش که کاری نکرد عملا
خیلی کم خوند
ولی درکل کلا فضا خیلی زیبا بود
یعنی شروین فک کنم اون ته خیالاتشم فکر نمیکرد که کلدپلی اسمشو بدونه و بگه
چقد خارجیا بامزه میشن وقتی فارسی حرف میزنن
یه چیز دیگه هم میخواستم بگما ولی یادم نمیاد
اینکه این همه فیلم و سریال نشون ما دادن از زمان انقلاب و کارای تشکیلاتیشونو و اینا خیلی این روزا به کارمون میاد :))
آها با این حرفاشون یاد اون جملهای میوفتم که میگفت اوکی تو تفنگتو بده من حالا تو به جای من فحش بده
حالا من که کلا فحش نمیدم ولی خب به هرحال این جمله هم حقه
اها یادم اومد
احسان گفت هه دیدی تعلیق نشدم
و دوباره رفت واستاد ردیف اول :))
ولی خب خدایی خیلی بهتر امروز استتار کرده بود
دیگه امیدوارم چیزی یادم نیاد
استادی که ساعت ۱۲ ظهر تازه دستورکار میذاری که تا ۱۲ شب ما برات پیشگزارش بفرستیم
ما مسخره پدر شما نیستیم و هیچ وقت این کار و نمیکنیم
شب بخیر
یعنی انقدررررر که این جمله حقهها
هی از پریروز تو ذهنم تکرار میشه
و امروز
توی این نمایش مسخرهتون چقدر این جمله نمود داشت
شما پایبند به ارزش نیستید، شما مصرفکننده ارزشید
ارزش یعنی دادخواهی
یعنی زیر بار زور و ظلم نرفتن
و ته فعالیت شما
گرفتن پرچم یااباعبدالله دستتون
صرفا برای مصرف کردن اون ارزش
چقدر پر تناقضید
هی دارم به اون جمله تو کانالشون میخندم
دانشجونما - به اصطلاح دانشجو
یاد اون گزارش میوفتم که توش میگفت اوباما رئیسجمهور به ظاهر سیاهپوست آمریکا =)))
اون پیروزی بزرگ امت حزبالله هم خیلی خوب بود =)))
انقدر خوب بود که ادیتش کردن حذفش کردن =)))
خلاصه که آدم میمونه به حالتون گریه کنه یا بخنده
بیاین قبول کنین که هوا خوبه واقعا
و اگه سرد نباشد حداقل گرمم نیست
تهران و میگم
و بنده سرما خوردهام
حدسم اینه بخش عمدهایش به خاطر فعالیتای چهارشنبهاس
چون فقط پنج ساعت سرپا با کوله سنگینم بودم و خیلی عرق کردم
بعدش هم باد خوردم
به هرحال
الان خدایی وقت کولر روشن کردن نیس
بعله پنجره وقتی پنجره رو میبندی که مباداااا یه دونه پشه بیاد تو بخورنت گرم میشه
شوفاژا رو درست کردن
آب کولرم بستن
باز اینا میرن کولر روشن میکنن
اه
خیلی خرین -.-
ما کلا این مدلی نیستیم که زنگ بزنیم به هم و اینا
ولی قلبا یه ارادت خاصی داربم *.*
بعد من یه هفتهاس گیر کرده بودم تو نصب متلب رو این لپتاپ جدیده
بعد دیگه دید نمیتونم گفت صفحهمو شیر کردم باهاش
خودش اومد درستش کرد
تهشم که درست شد توش برام کامنت گذاشت
دیگه دستش نکن"
"خدافظ
خیلی کیوت به نظرم اومد
*.*
اره دیگه این تو مدل روابط ما خیلی اتفاق جالب و کیوتیه
بالاخره از صبح که ساعت نه رفته بودم دانشگاه
ساعت ۶ اومدیم بیرون به زور
احسان مونده تو دانشگاه و نمیتونه بیاد بیرون
و من فردا میانترم دارم
و نمیتونم درس بخونم
و این صدا تیر ساچمهای نیست
آپدیت وضعیتم
نیم ساعت دیگه میانترم دارم به سلامتی
تقریبا با احتمال خوبی مطمئنم گند میزنم
احسان هم صبح ساعت ۷:۱۵ پیام داد گفت رسیدیم خوابگاه
بالاخره
از شنبه قطعا لیست جدید تعلیقیا و ممنوعالورودیا رو خواهیم داشت :))
با احتمال خوبی میتونم بگم که دیگه این دفعه ممنوعالورود میشه
اگه به قول خودش این دفعه هم از دستشون در نره
حالا انشاءالله که در میره
از حجم فاصلهای که این روزا بین آدما داره ایجاد میشه ناراحتم
صبح که پیام مرتضی رو دیدم خیلی ناراحت شدم
حق داشت
خیلی خیلی حق داشت
یعنی یه آدمایی رو دارین از خودتون میرونین که از خودی هم خودیتر بودن
یه جوری دایرهتون داره تنگ و تنگتر میشه که ملت یکی یکی دارن ازش پرت میشن بیرون
خارج نمیشنا
پرت میشن
فاصله نمیگیرن
فااااااااصله میگیرن
جدا نمیشن
کلا اعلام برائت میکنن
به قول امین چه آدمایی که تو این مدت نظراشون عوض شد ...