به طرز عجیبی به گوشیم معتاد شدم
فقط کافیه دور و برم باشه
عملا دیگه تو دستم خواهد بود نه دور و برم
ولی کافیه مثلا بذارمش تو اتاق و خودم بیام تو سالن
اینجاست که دیگه تنبلی بر اعتیاد غلبه می کنه و می تونم درس بخونم =))
البته اینکه کارای دیگه هم که دارم اصلا جذاب نیستن هم بی تاثیر نیس
ولی خب به هرحال مجبورم فعلا درس بخونم
دوسال پیش موقع شلوغیای دی تو دانشگاه و اتفاقای اون موقع
فریبا بهم گفت
مهم نیس چه اتفاقی میوفته
حوصله داری یا نداری
تو باید درستو بخونی
و من خیلی تلاش می کنم که به این جمله عمل کنم
و حقیقتا چقدر سخته
کاش درسا جذاب تر بودن
کاش حداقل تو گوشیم یه چیز به درد بخور پیدا می شد
همونم الکی دستم می گیرم و چک می کنم
در انتظار هیچکس