حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

خیال نیمه راحت

سه شنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۲۱ ق.ظ

خب خب خب 

آپدیت وضعیتم اینجوری شد که 

امروز سین رفته بود پیش مدیر گروهمون و گفته بود من سه‌شنبه دفاعمه و نمی‌رسم 

اونم گفته آره تو که حتما میوفتی 

دیگه خیلی اوکی برخورد کرده گفته یه ایمیل بزنین به اون یکی استاده منم cc کنین 

من نظرم این بود که یه هفته ده روز نهایتا عقب بیوفته 

ولی بقیه هیچی نخوندن و می‌گفتن یه ماه 

دیگه ایمیل زد

منم ساعت ۹ بلیط داشتم و حالا اون جواب نمی‌داد 

دیگه تو تلگرام هم بهش پیام دادم که تو رو خدا جواب بده ایمیل رو 

ساعتای ۶ اینا دیدم جواب داده و سریع بلیط و کنسل کردم 

اما نکته‌ش اینجا بود که امتحان و برد انداخت ۹ دی 

۴۰ روز دیگه 

صبح زنگ زدم آموزش و گفت مشکلی نیس سنوات نمی‌خوری 

ولی بازم اینکه مسأله دانشگاه جمع نشده کامل رو مخمه و کش اومدنش باعث میشه همش یه گوشه ذهنم درگیرش باشه

دلم می‌خواست همون هفته دیگه بدم تموم شه بره 

ولی خب بازم خداروشکر

 

 

خب حالا که خیالم راحت‌تره از بقیه چیزا هم تعریف کنم

 

 

امروز ۲۵ تا مهمون غریبه داشتیم 

دوستای مامان بزرگم بودن و مامانم گفته بود به جای اینکه بره خونه مامان‌بزرگم اینا کمک، کلا بیان همینجا همه 

از جمعشون خوشم نمیاد 

ولی مامان‌بزرگم از این مدلیاس که دلش می‌خواد همه چی رو برای همه تعریف کنه و من و به همه نشون بده 

​​​​​​هرچی هم بهش میگیم این و نگو اونو نگو میگه خب حالا که گفتم دیگه 

مثلاً اومد داشت برای همه سخنرانی می‌کرد گفت

آره خونه همین دخترم و سه سال قبل دزد زد. همه طلاها و سکه‌ها و همه‌شو دزد برد. اینا یه ربع رفته بودن بیرون اومدن دیدن همه خونه‌شون بهم ریخته‌اس. چند ماه قبلش یه تلویزیون خریده بودن بزرگ ۱۸ تومن (همون وسط حتی قیمت هم داد :/) اونو کرده بودن تو چادر نمازی که وقتی من می‌رفتم خونه‌شون باهاش نماز می‌خوندم اونم برده بودن. 

خب اینا چیه آخه 

پوف 

بعد تعداد داده بودیم ۱۶ نفر جا داریم و ۲۵ نفر اومده بودن و من حتی جا نداشتم بشینم 

 

 

دیگه 

از اتاق فرار اون روز هم بگم 

با خانوم الف اسنپ گرفتیم رفتیم 

اونجام اولش یارو پرسید به جنبه خودتون از ۱ تا ۱۰ چند میدین

دبگه ما هم گفتیم ده دیگه 

بعد دیگه طنزشو زیاد کرده بود 

خیلی بامزه بود 

وای یه جاییش اکتورش به آقای ر گیر داد که تو با اجازه کی این در و باز کردی 

حالا پشت کن این عصا رو بکنم توت 

بعد به آقای الف و ش گیر داد که شما به چی می‌خندیدن 

شما هم پشت کنین 

بعد گفت حالا سه‌تاتون با هم شیک بزنین =))))

وای واقعا انقدر خندیدم بهشون دلم درد گرفته بود 

خلاصه خیلی خوش گذشت 

چهارشنبه هفته پیش بود 

شبش هم بارون اومده بود 

کلاس تنیس عین کنسل شده بود

هرچی بهش گفتم خب حالا که کلاست کنسل شده تو هم بیا

خودشو لوس کرد نیومد 

 

 

 

دیگه به طور کلی هم تو شرکت خیلی خوبم با عین 

کلی با هم جفنگ می‌گیم 

شر و ور محض 

تقریبا هرروز میاد از وضعیت تنیسش تعریف می‌کنه برام 

منم گوش میدم و ازش سوال هم می‌پرسم 

 

ماه پیش برگه ساعت کاری دادن بهمون کن هرکس تو ماه چند ساعت اومده و باید ۱۹۱ ساعت پر می‌کردیم 

من ۱۴۵ ساعت پر کرده بودم و البته چهار روزم برای دفاعم رفته بودم تهران و مرخصی بودم 

بعد پایین برگه‌ام نوشته بود اخطار کم بودن ساعت کاری 

این ماه مرخصی نداشتم و فکر می‌کنم حدودا ۱۸۰ ساعت پر کرده باشم

منتظر اول ماه بشه و دوباره برگه بده 

من که خودم چیزی نمی‌گم 

اما اگه حضوری حرف بزنه یا پیام بده که کم اومدی

قراره شمشیر و از رو ببندم و منم حمله کنم 

فقط امیدوارم بتونم و در لحظه لال نشم 

به خاطر همین این نمایشگاه رو هم برم آخر هفته خوبه 

آمادگی برای پیدا کردن کار جدید داشته باشم 

واقعا همش تو فکرم اون جمله‌هس که می‌گفت "خب ما فرض و بر این می‌گیریم که جلوتر برامون ریدن" 

وگرنه اوضاع کار واقعا داغانه 

تازه اینجا مشهده 

شهرای کوچیک‌تر چه خبره 

یه نمایشگاه هم بود هفته پیش که اونم دوست داشتم برم 

دوست داشتم با میم بریم و حتی بیشتر هم به درد اون می‌خورد

ولی نگفتم بهش دیگه :(

 

آقای الف هم یه مدته بهم میگه "نگین فاطمه سادات" ://

هی بهش می‌گفتم خیلی بی‌مزه‌ای و اینا 

ولی خداروشکر توی همون اتاق فرار وسط تاریکی همینجوری صدام کردم و تونستم بهش بگم خفه شو :)

 

یه چیز عجیب دیگه هم هست 

که اصلا نمی‌فهممش 

وقتایی که میرم دستشویی تو شرکت 

آقای میم میاد کفشامو پشت در برام جفت می‌کنه 

نمی‌فهمم 

تا حالا قشنگ ۵-۶ بار این کار و کرده 

بعد من خودمو می‌زنم به نفهمی که اصلا چیزی نفهمیدم 

ولی خجالت می‌کشم 

نمی‌دونم چیکارش کنم 

 

 

 

یکمم از سریالام بگم 

The bear رو دیدم 

تقریبا اصلا کمدی نیست و نمی‌دونم چرا تو ژانر کمدیه 

حتی یه دفعه یه توییتی دیدم که می‌گفت آها پس برای بردن امی بهتره با ساول تماس بگیری باید تو بخش کمدی کاندید میشد

آره خلاصه 

ریتمش یه مقدار رو مخه

شلوغ پلوغ و پر سر و صداس 

و درکل به نظرم بیش از حد بهش پرداخته شده 

با این حال دوسش داشتم 

شخصیت اصلیش که کارمن باشه توانایی برقرار توازن بین کار و زندگی رو نداره تقریبا 

برون ریزی احساساتش خیلی براش سخته 

واقعا یه جاهاییش خیلی بهم نزدیک بود 

احتمالا دلیل اینکه به طور کلی دوسش داشتم هم همین بود 

دارم فصل دوم آرکین و سیلو رو هم می‌بینم که در حال پخشن 

سیلو رو چون مطمئن نیستم از آخرش 

نمی‌تونم بگم ارزش دیدن داره یا نه 

ولی فصل اولش کشش خوبی داشت 

اما خب آرکین که واقعا توصیه میشه 

هرچند معتقدم این فصل یه مقدار خیلی خیلی کمی افت کرده 

در این حد که فصل قبل و اگه ۹.۵ بدم اینو تا اینجا ۸.۵-۹ میدم 

هفته پیش که اومده بود فصل جدید داشتم قسمت اولشو تو شرکت نگاه می‌کردم آخر وقت 

بعد آقای الف گفت چی می‌بینی 

گفتم آرکین

گفت اعع بهت نمی‌خوره آرکین ببینی 

که گفتم مگه من چمه 

بعد گفت لابد انیمه هم می‌بینی. گفتم آره 

بعد میگه خب پس این همه من و عین راجع‌به انیمه حرف می‌زنیم چرا هیچی نمیگی 

فک کنم انتظار داشته مثه خاک انداز خودمو وسط بیندازم 

بعد فرداش به عین گفت می‌دونستی نگین فاطمه سادات هم آرکین می‌بینه 

بعد عین گفت نگین فاطمه سادات کیه :)

 

 

چقد حرف زدم 

بخوابم دیگه 

 

 

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۰۸/۲۹

نظرات  (۳)

ولی من و دوستام هم دور هم جمع شدنی یه عالمه چرت و پرت میگیم :)

خدا رحم کنه جلو نوه‌هامون سر پیری دورهمی نگیریم :))))

پاسخ:
دورهمی گرفتنش خوبه ولی اینکه میاد انقد همه چی رو با جزئیات تعریف می‌کنه یکم خوب نیس دیگه 😬
تازه بعضی وقتا میگه فلانی و نگاه کن اصلا هیچی بروز نمیده هیچکی نمی‌دونه چیکار می‌کنه. ما خیلی ساده‌ایم همش همه چی رو تعریف می‌کنیم. ولی بازم همین روند و ادامه میده 

خوشحالم امتحان ات عقب افتاد 🫂✨

اتاق فرار رو هیچوقت نخواستم امتحان کنم ولی اینطور که شما میگی خیلی خنده داره دفعه بعد باید با دوستان برم :)

پاسخ:
آره. با یه جمع پایه برو. از تو سایتا نظرات و بخون. برای بار اول یکی رو که خیلی سخت نیس و خیلی ترسناک نیس و اگه دوست داری بگرد ببین کدومشون یکم طنز هم داره رو انتخاب کن برین. خوش می‌گذره :)

این قسمت خفه شو، اوج این پست بود و خیلی باهاش حال کردم. چه کاریه خب، واقعا لوی بازیه...🤣

یان سریال آرکین رو بدون هیچ پس زمینه‌ای میشه دید؟ تو لیستم گذاشته بودم ولی خب الان که شما نوشتین ازش، رفتم سرچ کردم و طبق ویکیپدیا به این نتیجه رسیدم که ممکنه بدون پیش زمینه چیزی ازش نفهمم. چجوریه؟

پاسخ:
حالا واقعا در کل بامزه‌اس بنده خدا. ولی این یکی حرکتش خیلی لوس بود 
آره من خودمم بدون پیش زمینه دیدم. فصل یکش که اصلا پیش زمینه نمی‌خواد. فصل دومش تا اینجا یکم گیج‌کننده بوده بعضی جاهاش ولی فک کنم تا آخرش بیاد بشه بفهمید قضیه از چه قراره 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی