حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

خلقم تنگه

شنبه, ۵ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۲۰ ب.ظ

صبح به معاون آموزشیمون ایمیل زدم 

پرسیدم چه خبر 

بالاخره کی از ما می‌خوان امتحان بگیرن 

گفت ۴ نفر شدین ولی خب من نمی‌تونم استاد و زور کنم 

ارجاع دادم مدیر گروه 

یکی از یکی گوه‌تر 

حالا تو بیای مثلاً یه نمونه سوال از امتحانای قبلتو انتخاب کنی

خودتم که نیستی بدی آموزش از من امتحان بگیره 

تصحیح کنی دو صفحه رو (که اونم میدی دانشجوهات تازه) 

می‌میری؟

که ای کاش بمیری

اه 

واقعا کار آدم دست این عقده‌ایا نیوفته 

ریدن به اعصابم 

از گیر یکی رد میشی می‌رسی به یکی بدتر 

 

اینکه این دانشگاهم نصفه مونده خیلی رو مخمه 

نمی‌تونم برم سراغ بقیه کارام 

 

 

از اون طرف سرکار هم ساعت کاریمون و پریینت کردن دادن بهمون 

بعد برای من اخطار کم بودن ساعت دادن 

این ماه که هیچی نگفت بهم 

ولی منتظرم ماه بعد بشه که اگه گیر بده بهم بگم اگه نمی‌خوای من دیگه نمیام و برم شکایت کنم 

 

 

اینکه همه چی زیر سر هورمون‌هاس هم خیلی رو مخه 

ادم با خودش میگه دیگه این اعصاب خوردی و افسردگی نهایتا از اثرات هورمونا باشه 

بعد یه روز با خودت میگی آقا کاش این مدیرعامله امروز بهم گیر بده برم باهاش دعوا کنم 

بعد میای هرلایف و باز می‌کنی می‌بینی نوشته روز فلان سیکلته 

استروژنت اینجوریه پروژسترونت اونجوریه 

امروز خیلی حوصله بحث کردن داری 

با خودت میگی الله اکبر 

یعنی زن تو چقد بدبختی که حوصله بحث کردنت هم به هورمونات بنده 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۸/۰۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی