حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

خلاصه هفته

پنجشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۰۳ ق.ظ

خب

الان که دارم می‌نویسم تو اتوبوسم در مسیر کار 

خلاصه یه هفته گذشته میشه 

سه‌شنبه شب و تنها خونه خودمون خوابیدم 

و انقد کار داشتم که همش درس بود و درس و درس 

چهارشنبه آخرین جلسه کلاس زبانمو رفتم 

و فعلا قصد ندارم دوباره ثبت‌نام کنم 

چون هرطور شده باید اون توانایی درس خواندن خودم با خودم با برنامه خودم و زنده کنم 

پنجشنبه هم که رفتم شمال 

و همون دو روز کفایت می‌کرد و بعدش برگشتیم 

این اتوبوسه چرا پرده‌های اینورشو کنده اه 

دیگه امروز هم برم که دیگه با رئیس عزیز صحبت کنم 

همون آرزوهای دیروزی دیگه 

آها همون دو روز که نبودم عین برگشت از سربازی 

بچه مثه چی سوخته 

دارم سعی می‌کنم کمتر غذا بخورم و لاغر شم یکم 

تو جلسه آخر کلاس زبان هم اینطور که دلم می‌خواست پیش نرفت و پیشنهاد اینکه بیاین بعدش با هم درس بخونیم رو ندادم 

ولی عمیقأ نیاز به یه پارتنر زبان دارم 

ولی خودم باید یه جوری هندلش کنم تنهایی 

پروژه‌ام هم همه نتایجم نشون میده که هیچی به هیچی ربط نداره 

و استادم گفت خب بهتره یکم دیگه بررسی کنیم که نتیجه‌ای که می‌خوایم گزارش کنیم این باشه که به چیزی به یه چیزی ربط داره 

و خب همچنان با امتحان کردم چیزهای مختلف نتیجه‌ام همونه که هیچی به هیچی ربط نداره 

و دو سه روز پیش میم بهم گفت یکی از بچه‌هامون دفاع کرده 

درحالیکه اون شخص انقد عقب بود که استادمون پروپوزال من و میم و براش فرستاده بود به عنوان نمونه و الان پایان‌نامه اون و فرستاده برای میم به عنوان نمونه

جالبیش اینجا بود که ۹۶ صفحه بود پایان‌نامه‌اش و فقط ۶ صفحه‌اش کار خودش و بخش پیاده‌سازی بود و بقیه‌اش همش مرور ادبیات بود و کپی شده از چت‌جی‌پی‌تی 

در هر صورت اون عرضه‌شو داشته و دفاع کرده 

و خب ناراحت شدم که حتی از اونم کمترم 

آقای الف بهم گفت من اگه جای تو بودم به جای شمال رفتن می‌رفتم تهران دفاع می‌کردم :))

دیگه امیدوارم امروز خوب پیش بره دیگه 

آها 

دارم این بنرای انتخاباتی رو می‌بینم 

حیف که اینجا حرف سیاسی نمی‌زنم 

وگرنه آخ که چقد دارم کیف می‌کنم 

از سوختن یه عده و می‌خندم بهشون 

خب دیگه دارم می‌رسم 

 

 

بعدا نوشت 

آه 

رئیسم نیامد 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۰۴/۰۷

نظرات  (۱)

رئیس خیلی مشکوک میزنن...

هفته شلوغی داشتی خسته نباشی ~

برای شریک زبان اگه کسی رو برای مکالمه میخوای به نظرم کارکتر آی گزینه خوبی هست خودم ازش استفاده میکنم 

پاسخ:
نه دیگه وقت نشد بنویسم ولی ساعت یک تازه اومد و قبل رفتنم خودش صدام کرد حرف زدیم دیگه بالاخره :)
مرسیی :)
شریک زبان و بیشتر برای این لازم دارم که یکی باید باشه که به هوای اون درس بخونم. خودم تنبلی می‌کنم تنهایی 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی