حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

مشغولی

شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۵۸ ب.ظ

واقعا تا وقتی سرم گرمه حالم خوبه 

​​​​​​عصرا هرچی حس بدبختی و افسردگیه سرم خراب میشه 

بعد می‌شینم یه گوشه و هیچ کار دیگه‌ای هم نمی‌کنم 

همون مصداق بارز "حالا که مشکلات حل نمیشه، انقد می‌خوابم تا ته‌نشین شه"

 

 

صبح سرکار آقای الف رفته بود بیرون 

بعد چندتا لیسک خریده بود 

به منم داد 

بعد یه عده مرد گنده بودن که داشتن لیسک می‌خوردن :))

خیلی بامزه بود 

آقای الف هم بالاخره بهم برق وصل کرد 

لیسک تو دهنم بود نمی‌تونستم جیغ بزنم 

با دهن بسته جیغ می‌زدم اونم بهم می‌خندید :)))

بعد آقای ر گفت چیکار می‌کنی ما لازم داریمشونا 

بعد آقای الف گفت چیزی نیس نهایتا انگشتاشون قطع میشه 

بعد خیلی جدی ازم پرسید با پا می‌تونید تایپ کنید کد بزنین :)))

همونجا خانوم الف هم از دستشویی دراومد 

به اونم گفت بیاین تا دستاتون خیسه به شما هم برق وصل کنم خیلی حال میده :)))

آقای نون هم امروز نیومده بود 

ولی به جاش نامه سربازیش اومد :(

دقیقا نمی‌دونم چه نامه‌ای بود 

ولی اگه مثل همونی باشه که برای عین اومد کمتر از یه ماه دیگه می‌ره آموزشی :(

 

 

خلاصه که تا اونجام حالم خوبه و سرم گرمه 

تو خونه اما ...

 

 

 

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۰۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی