گریهام میایه
جمعه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۴۶ ب.ظ
اینجا واقعا بیدفاعترین و سادهترین خودمم
خستهام
میرم سراغ پروژهام و گریهام میگیره
چون نمیدونم چیکار باید بکنم
چون واقعا حالم ازش بهم میخوره دیگه
چون مامان بابام فکر میکنن هیچ کاری نمیکنم براش و همش میگن لفتش میدی
ولی واقعا مغزم داره سوراخ میشه از بس همش یه گوشه ذهنم بوده و موقع هرکاری ذهنم مشغولش بوده
الانم داشتم میگشتم که بلکه بفهمم چیکار باید بکنم
و انقد هیچی نفهمیدم که گریهام گرفت
نمیشه من برم بشینم جلو در دانشگاه انقد گریه کنم که بهم بگن عیب نداره پروژه پاس نکن
اصلا مگه یه سه واحدی نیس
من سه تا درس دیگه به جای این پاس کنم فقط ولم کنن
خدایا
نمیشه یه جوری درستش کنی
دلت به حال من نمیسوزه؟
۰۳/۰۲/۰۷