قبل خواب
قبل اینکه خوابم ببره سریع بنویسم
فردا ساعت ده یازده اینا قراره برم استادم و ببینم
البته هنوز جواب نداده که دقیق ساعت و جاش و مشخص کنیم
امیدوارم واقعا فردا به یه نتیجه درست برسیم
خدایا یعنی میشه
سرکار هم امروز گره از مشکلاتمون باز شد
یعنی این آقای ت گفت این درست بشه من شیرینی میدم
و زارت
همونجا خیلی سریع و فوری درستش کردم :)))
کوکیایی که خریده بودم هم تموم شد
همه منتظر بودن یه چیزی خراب کنم که دوباره شیرینی بخرم :))
که خداروشکر از گردن من رد شد
البته چون فردا نمیرم گفتم برای پسفردا بگیره شیرینی
دیگه باید پسفردا برم ببینم چیزی گرفته یا نه
میگفت بیاین یه هایبای میخرم دیگه صداشو در نیارین :))
تو این چند روز که عین نبوده همش با آقای ت کار میکردم راحتتر شدم باهاش
امروز یه مقدار نسبتا زیادی هم با آقای نون حرف زدم
زیاد به خاطر اینکه کلا خیلی کم حرف میزنه با همه
راجعبه درس و دانشگاه و اینا حرف زدیم
و خیلی مهربونه باهام *.*
بالاخره هم رفتم برای گوشیم گارد و گلس خریدم
گوشی قبلیم و خاموش کردم دیگه
ولی هنوز ریست نکردمش
گاردایی که داشتن همشون ساده بدون طرح بودن
رنگای سادههام خیلی خوشگلن
ولی رنگای روشنش لامصب خیلی زود چرک میشه جای انگاش و لبه دورش که همش انگشت میزنی
دیگه یه بنفش ارغوانی یکم تیرهتر گرفتم
شاید یه روزی برای اینکه از سادگی دربیاد استیکر بزنم روش
خب دیگه دارم میمیرم از خواب
هم امروز پریود شدم
هم ظهر درست نخوابیدم
برم دیگه