روز دوازدهم
خب دیگه از این عنوانهای شمارهای خسته شدم
ایشالا دفعه بعدی رو فکر میکنم یه عنوان درست میذارم روش
عرضم به خدمتتون که
امروز صبح الف (یکی دیگه از آدمای شرکت) تخممرغ گرفته بود میخواست املت درست کنه
پرسید روزهای گفتم نه گفت میخورین گفتم نه گفت تعارف میکنی و من خر باز هم گفتم نه مرسی نمیخورم
خب خاک تو سرت تو که میخوای روابطت رو با پایینیا بهتر کنی میگفتی میخورم میرفتی پایین میشستی باهاشون املت میخوردی دیگه
انقدم بو کرد :(
خاک تو سرت
دیگه امروز به عنوان دستاورد دوبار رفتم پایین دستشویی :/
که بار دوم قبل برگشتن به خونه گفتم برم دستشویی و یه ربع منتظر بودم تا حسابدار گرامیمون بیاد بیرون :/
دیگه اینکه بازم با خانوم الف (اعع شدن دوتا الف) کلی حرف زدم
شمارهشو گرفتم و عکسای تولدشو برام فرستاد
گفت تو گروه گذاشتن ولی من هنوز تو گروه نیستم و خوشحالم که ادم نکردن هنوز
دیگه آها
اون آقای ت علاف بود اومده بود نشسته بود بغل من که ببینه چی کار میکنم
بعد منم مثه خنگا دوباره نمیدونستم چیکار کنم و اونم که نشسته بود استرس وارد میکرد بهم :(
دیگه مسیر برگشت هم با همون خانوم الف هممسیریم تو اتوبوس
که اونجام باهاش کلی حرف زدم
سعی کردم بفهمم اینجا چقدر حقوق میدن که اون چون خودشم هنوز قرارداد نداره گفت نمیدونم
کار این خانومه اینه که میره استانداردها رو بررسی میکنه و یه داکیومنت درست میکنه از چیزایی که باید چک کنیم
خیلی کار خستهکنندهایه به نظرم
واقعا خدا رو شکر کارم این نیست
دیگه اینکه استادم گفت گفت آره اون اوکیه و حالا بین رسم توپومپ و طبقهبندی باید یکی رو انتخاب کنم
ترجیحم طبقهبندیه چون رسم توپومپ واقعا سخته برام
یه بار اومدم تلاش کنم براش و نشد
ولی خب بهش گفتم بازم به نظر خودتون هرکدوم راحتتره
حالا ببینم چی جواب میده دیگه
همینا
بعدا نوشت: اینو یادم رفت بگم
توی راه یکی از این باغای استان قدس هست که فک کنم درختاش گیلاس داره
با اینکه تا بالاهاش دیواره ولی از بالای دیوار یک دست همش صورتیه
خیلی خوشگله
مثه این عکسایی که از ژاپن و شکوفههای گیلاس میذارنه
کاش میذاشتن بریم توش