حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

آخرین مطالب

چشم هایم

چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۲، ۰۸:۵۲ ب.ظ

اهم اهم

خب این اولین باره دارم تو یه چالش شرکت می‌کنم 

از پریروز دارم بهش فکر می‌کنم و یه چیزایی میاد تو ذهنم که بنویسم ولی خب الان همشون با هم یه جا یادم نیس پس هرچی یادم اومد و می‌نویسم 

به نظرم یهو از دست دادن چشم خیلی بده 

یعنی اینکه تو یه روز از خواب بیدار بشی و دیگه نبینی 

فکر کنم تو اون لحظه فقط بخوام بمیرم و فقط به خدا بگم چرا من؟

ولی خب از اونجایی که زندگی ادامه داره حدس می‌زنم تا مدت خیلییییی طولانی خونه نشین بشم و هیچ جایی نرم 

قسمت ناراحت کننده‌اش اینه که من حافظه‌ام خیلی خوب نیس 

و فکر اینکه از یه جایی به بعد دیگه یادم نیاد قیافه مامان بابام چه شکلیه واقعا منو می‌ترسونه 

شاید اگه بگن ذره ذره بینایی‌ام از دست می‌ره سعی می‌کردم قیافه‌شونو تو ذهنم نگه دارم 

داشتم به این فکر می‌کردم یاد سریال مدینه هم افتادم 

که مدینه اخراش داشت نابینا می‌شد و تو خونه چشماشو می‌بست و تلاش می‌کرد جای چیزا رو حفظ کنه و با چشم بسته آشپزی کنه 

مطمئن نیستم که یه همچین شخصیت قوی داشته باشم 

ولی خب اصولا زندگی به خیلی چیزا مجبورت می‌کنه 

یاد یکی از دوستان هم افتادم 

که تو کوچه شلوغ شده بود و اونم سرشو از پنجره میاره بیرون که ببینه چه خبره و شلیک کرده بودن به چشمش 

با احتمال خیلی خوبی می‌تونم بگم اگه من جای اون بودم دیگه هیچ وقت به این دانشگاه و این خوابگاه برنمی‌گشتم 

ولی اون برگشت 

یه چیز دیگه هم اینکه هرسال تو اخبار روز نابینایان و عصای سفید میگن که سطح خیابون و پیاده رو ها پر ناهمواریه و هرسال هم میگن درست می‌کنیم ولی نمی‌کنن 

و خب این واقعااااااا سخته 

یعنی فکرش هم سخته 

تو خیابونای شلوغ تهران و پیاده رو های سوراخش و هر لحظه ممکنه یه شاخه درخت بره تو چشمت 

و خب اینجوری عملا مستقل بودن غیرممکنه 

و این حس آویزون بودن به یکی 

این که یه نفر همش از کار و زندگیش می‌زنه که مراقب تو باشه 

این واقعا خیلییییی آدمو اذیت می‌کنه 

 

دوست دارم بدونم کسایی که از اول نابینا بودن توی ذهنشون می‌تونن تصویری برای خودشون تصور کنن؟

و این واقعا عجیبه که ندونی عزیزترین آدمای زندگیت چه شکلین 

خوشمزه‌ترین غذایی که خوردی چه شکلی بود 

یا این بوی دسته گلی که گرفتی دقیقا از چه چیزی داره میاد 

 

خلاصه که از دست دادن چیزایی که بهشون عادت کردیم واقعا سخته 

خب همینا دیگه 

در آخر هم دعا می‌کنم که همگی من جمله یاسمن گلی جون، سالم و سلامت باشن و حواسشون به داشته‌هاشون باشه و تا موقعی که دارنش مراقبش باشن و قدرشو بدونن 

 

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲/۰۷/۱۹

نظرات  (۲)

۱۹ مهر ۰۲ ، ۲۱:۰۸ یاسمن گلی :)

سلام عزیزم

انشالا که همیشه چشمات سلامت باشن 

پاسخ:
سلام. مرسی تو هم همینطور :*
۲۰ مهر ۰۲ ، ۱۰:۲۴ ماجده ✨️🌻

ولی واقعا فراموش کردن چهره آدمایی که دوسشون داریم و همیشه کنارمون بودن به سبب از دست دادن بینایی، خیلی دردناکه...و فکر کنم الان جزو فوبیاهای من شد🫠🥲🥲

پاسخ:
حالا دیگه در اون حد هم نمی‌خواد بهش فکر کنی 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی