همچنان همونجوری
خب یه بار نوشتم کار پیش اومد فیلتر شکن زدم همش پرید دوباره از اول
سلاملکم دوباره
دوستان دارن یکی یکی دفاع میکنن و من همچنان درجا میزنم
البته اکثر همگرایشیا هنوز تو گل گیر کردن و بدبختن خداروشکر :)))
چهارشنبه قراره برم استادمو ببینم حضوری برای اولین بار
برم بگم مثه خر تو گل گیر کردم
چند روز پیش هم تو آسانسور دیدمش ولی چون نمیشناختمش سلام هم نکردم بهش :)))
امیدوارم یادش نباشه
تو این ده روز با هماتاقیام بد نگذشته
فکر میکردم بدتر از این حرفا باشه
ولی راضی بودم
شایدم چون فقط ده روز گذشته
جوابای آزمایش مامانم اومده و فردا صبح وقت دکتر داره
باید ببرم جوابای آزمایش و نشون بدم به جاش و ببینم نظرش چیه
امیدوارم که ادا درنیاره
یه جواب آدمیزادی بده بهمون دیگه
دیگه اینکه ما یه همکلاسی داشتیم تو دبیرستان
جفتمون هم برای المپیاد میخوندیم
آقا خدایییییی من بیشتر چیزی حالیم بود از اون
حالا تهش هیچ کدوم قبول نشدیم
درسشم معمولی بود
فردوسی قبول شد
بعد م تو تابستون اینو دیده بود
گفته بود اره من از ترم چهار میخواستم انصراف بدم
چون با همون چیزایی که از المپیاد یاد داشتم سرکار بود و درآمد داشتم
دیگه مامان بابام نمیذاشتن
الانم معدلم بالا بوده مجبور شدم ارشد مستقیم بیام شریف
اصن فشار چیه
من؟ فشار؟
بابت اون معدل و ایناش نه ها
بابت اینکه من بیشتر از اون بلد بودم
ولی هیچی نشدم
و ناراحتم میکنه :(
دیگه اینکه دیروز برج میلاد رایگان بود
ولی هیچکی نبود با هم بریم :(
اعع البته الان دیگه فرداس :)))
دیگه خلاصه که همینا دیگه
چیزی یادم نمیاد
یه سری چیزای سیاسی هم میخواستم بنویسم گفتم ولش کن
شب بخیر