روزمرگی
از اون روزی که میخواستیم بریم اسکیپ روم ننوشتم دیگه
تصمیم گرفتیم که بریم
همه چیز به جز عن بازیای م و ع خوب بود
وای واقعا یه جا وسط اسکیپ رومه عنم گرفته بود
ولی حالا درکل
اسکیپ رومه خیلی خوب بود
خیلی ترسناک بود
اولش یه جوری ترسیدم که کل بدنم داشت میلرزید
بعدش دیگه عادت کردم
دیشب هم رفتیم تئاتر
رومئو و ژولیت
خیلیییی خوب بود
به جز دوتا از بازیگراش که خیلی خوب نبودن بقیه چیزاش خیلی خوب بود
از غ خیلیییی بدم میاد
خیلییییی
از این که همش هم پلاس اتاقمونه که خیلییییی بیشتر
بعد تئاتر دیر تموم شد
واین احمقا گفتن ما برای اینکه کارت ندیم شب کلا نمیایم خوابگاه
و رفتن خونه یکی تلپ شدن
بعدم گفتن برم براشون حاضری بزنم
که من نرفتم
خلاصه دیشب تنها بودم تو اتاق
و خیلی چسبید
تد لاسو فصل اخرشو شروع کردم
تد خیلی گناه داره
امروز صبح هم رفتم بازار تنهایی
یه مانتو بنفش خریدم
که خیلی قشنگههههههههه
کرمش هم خیلی قشنگ بود
ولی دیگه پول نداشتم جفتشو بردارم
یه شال بنفش هم خریدم
رنگش خیلی قشنگه ولی طرحش به مانتوعه نمیخوره
ولی خب خوشگل بود دیگه
همونجا هم حس کردم به هم ممکنه نخوره
ولی خب دیگه قشنگ بود خریدم
همینا دیگه
امیدوارم صبح که بشه روز خوبی باشه :)