برای اشکهای من
شنبه, ۲ مهر ۱۴۰۱، ۰۲:۵۹ ب.ظ
این روزا شاید دیده باشین هشتگ که میزنن مینویسن برای فلان چیز
برای یه بغض فروخورده که هرکسی حسش کرده
من میگم برای اشکای من
که حتی همین الانم دارن میان
که فقط کافیه فکر کنم به مهاجرت تا سرش باز بشه و اینجا دریا بشه
که برای تکتک کسایی که رفتن و من میشناختم و نمیشناختم جاری شدن
برخلاف شما که به یه ورتونم نبود
که دوباره یادم بیاد قیافه احمدینژاد و وقتی شمقدری رفت میکروفون گرفت جلوش که هفته پیش یکی از بچههای شریف خودکشی کرده خبر داری اصن؟
که هنوزم نتونستم کنار بیام با تنهایی مامان بابام
که کاش وطن جایی برای ماندن بود
چی میشه؟
نمیدونم
اصن چیزی میشه؟
نمیدونم
اصن به عمر ما قد میده؟
نمیدونم
اصن چیزی هم بشه چیز خوبی میشه؟
نمیدونم
کسی چمیدونه
شاید خوب شد
شایدم نشد
۰۱/۰۷/۰۲