روژان
خب روژان و خیلی کم میشناسم چون اصن ورودی ما نبوده و کلا یه هفته با هم هماتاقی بودیم
ولی خیلی دوستش دارم
خیلی دختر خوبیه به نظرم
این روزا هی حرفاش تو مغزم میپیچه که میگفت تو الان باید برای زندگیت تصمیم بگیری که میخوای چیکار کنی
بری یا بمونی
امروز بهش پیام دادم
فقط برای اینکه حالشو بپرسم و دلم براش تنگ شده بود
اولین باره تا حالا یه همچین حرکتی میزنم
تاحالا پیش نیومده بود دلم برای یکی تنگ بشه و بتونم بهش پیام بدم
فک کنم به خاطر حال این روزامه
یعنی بودن کسایی که دلم براشون تنگ شده بوده
ولی هیچ وقت نتونستم بهشون پیام بدم
الانم امیدوارم مزاحمش نباشم
کاش به زور و از سر رودربایستی جواب نده بهم
فقط یه سلام علیک معمولی کردیم
و اشکام بند نمیان
غیرطبیعیه
این روزا به مو بندم
چقدر این روزا easy on me تو مغزم پلی میشه
توی گروه فامیلیمون تو رودربایستی عضو شدم -.-
مامانم گفت بیا تو لیسانستو بگیر نیما هم ارشدشو بگیره بعد یه جایی پیدا کنین که هم رشته تورو بخواد هم رشته اونو دوتایی با هم برین و من گفتم خب بریم. مامانم برای دومین بار تو این چند روز خیلی تعجب کرد. که من دارم میگم بریم. گفت دیگه چه خبر شده که حتی تو هم میگی بریم قبلنا که تا میگفتیم برو میگفتی نه.
لعنت بهتون که حتی منم میگم بریم