این دو روزه
از دیروز دارم میرم بیمارستان کارآموزی
و اصلا اصلا اصلا راضی نیستم :////
جدای اینکه گفت روز درمیون بیا و قراره خیلی کمتر از مدت زمانم برم
این دو روز فقط الکی یه خروار فرم میدن دستم میگن وارد سیستم کن اینا رو
واقعا امیدوارم اینجوری ادامه پیدا نکنه
چون اصلا من زمان برای این کارا ندارم
و مشکلم اینه که باید گزارش هفتگی بدم
و چیزی ندارم که بنویسم توش
اصلا یه جوریه انگار اون بخش و زنونه مردونه کردن بعد توی زنونهش که ما باشیم فقط کار اداری میشه و توی اون بخش مردونهش تعمیرات و اینجور چیزا
واقعا ناراحت میشم تا آخر اینجوری پیش بره
چرا اگه مثلا من زمان داشتم میتونستم سه ماه هرروز بیام باز میگفتی خب وقت هست حالا ولی من کلا پونزده روز میرم واقعا وقت اینکه بشینم توی فایل اکسل چیزی وارد کنم و فرما رو مهر کنم ندارم.
آه
*******************************
برای اولین بار توی عمرمون قراره بریم توی آپارتمان زندگی کنیم. و قرارهبرای اولین بار توی عمرمون بریم مستأجری. و قراره این خونهمونو بسازیم. فقط امیدوارم همه چیز به خوبی و خوشی پیش بره و پشیمون نشیم. بابام خیلی توی فشاره حس میکنم چون داره از منطقه امنش خارج میشه و این برخلاف اون محتاط بودنشه. امیدوارم زیاد بهش فشار نیاد. و همه چی به خوبی پیش بره. الهی آمین