حوصله ندارم
حوصله هیچی ندارم
فاطمه اومده میگه برای نشریه مطلب می نویسی
میگم حوصله ندارم
ظهر از شدت بی حوصلگی رفتم حموم بلکه زمان بگذره
به زووووور فیلم جلسه 8 الک دو رو دیدم ولی حوصله حل کردن تمریناشو ندارم
به یه هیجان خوب نیاز دارم
یه چیزی که استرس منفی بهم وارد نکنه
ولی هیجان هم داشته باشه
مثه یه مسابقه
یه چیزی مثه رضا صادقی
یا بازی ریاضی =))
یا شهر ریاضی
مثه مسابقه های زمان مدرسه
دلم می خواد برگردم تهران و به تهرانگردیم برسم
همزمان دلم نمی خواد برم دانشگاه و کلاس
بیکار باشیم پاشیم بریم بیرون دور دور
اخرشم بدو بدو کنیم برسیم خوابگاه تا تاخیر نخوریم
بعدم بشینیم تا پاسی از شب تو نمازخونه فیلم ببینیم
هعی...
به این وضعیتی که هم دوست داری دور و برت شلوغ باشه
هم دوست داری تنها باشی و کسی مزاحمت نباشه چی میگن دقیقا؟
خیلی مزخرفه هرچی که هست
حتی چیزی هم برای نوشتن ندارم
وضعیت رقت انگیزیه حقیقتا