حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

عادت می‌کنیم

دوشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۰، ۱۲:۱۳ ق.ظ

حقیقت اینه که ترسناک‌تر از، از دست دادن کس/چیزی که دوسش داریم، از دست دادن کس/چیزیه که بهش عادت کردیم.

وقتی یه چیز/کسی رو دوست داریم یعنی حواسمون هنوز اونقدر بهش هست که عادی نشده باشه برامون. انقدری که حتی گاهی نبودشو تصور کنیم و بگیم وای بدون اون نمیشه. 

ولی وقتی عادت کردیم به بودنش 

اون موقعس که حتی تصوری از نبودنش نداری. از اینکه بدون اون چی کار باید بکنی یا حتی قبلا بدون اون چی کار می‌کردی.

اون جایی که تو alone میگه "?was my bed always this big"

دقیقا همون جا

اونجایی که نمی‌دونی قبلا چجوری زندگی می‌کردی

همونجاس که می‌شکنی

من و به عنوان آدم خوابالو می‌شناختن. کسی که همیشه صبحا سرکلاس خوابه. کسی که اراده کنه بخوابه کسی جلو دارش نیس. اونوقت همین من یک هفته تموم نمی‌تونستم بخوابه حتی با قرص خواب. خوابیدن عادی‌تر از اون چیزیه که بخوایم هرروز بابتش بگیم خدا رو شکر نه؟ یا نشستن یا دراز کشیدن عجیبه واقعا ولی عادت کردیم به بودنشون و هیچ تصوری از نبودنشون نداریم.

ولی ما عادت می‌کنیم

به همه چیز

حتی چیزایی که دوستشون داریم

و مجددا اون جا که تو alone میگه 

I don't know how to be alone without you

so I don't know how to eat, sleep or dress up

a white paint covers my head

I wanna die

cuz I don't want to be alone

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی