مامان بابا
حقیقتا بعضی از مامان باباها رو که میبینم میمونم که اینا دیگه چه موجوداتین
نمونش داییم. دلم برای دختر داییم میسوزه که به همچین بابایی داره. فک کنم اولین بار بود که وقتی گفتن یکی حاملهس من ناراحت شدم. به آیندهش که فکر میکنم ناراحت میشم براش.
یه دفعه صالح گفته بود به نظرتون برای پدر مادر شدن چه شرایطی باید بذارن؟ اصن باید شرط بذارن؟
نظر من اینه که هیچ شرطی لازم نداره. در واقع کسی که شرایط ازدواج کردن داشته باشه میتونه بچهدار هم بشه ولی خب مشکل اونجاس که هر کسی شرایط ازدواجو نداره.
نمیدونم شاید مشکل از منه که تو یه خانواده خوب و آروم بزرگ شدم و بقیه عجیبه برام.
یکی از مهمترین بحثهای من و مبینا تو مدرسه راجعبه خانواده بچه های دیگه بود و هر به جمله میگفتیم آخه اینا ننه بابا ندارن
مثلا یه بنده خدایی هس پنجاه سالهشه تا حالا چهار بار زن گرفته طلاق داده. چرا ؟ چون تحمل این آدم بیشتر از دو ساعت غیرممکنه تازه اونا خیلی صبور بودن. خب من موندم این آدم پدر مادرش نمیبینن بچهشون (با ۵۰ سال سن) هنوزم به بلوغ عقلی نرسیده و هی میرن براش زن میگیرن؟
بعد چرا اون خانواده های بیعقلی که هی میان دختر به یه همچین آدمی میدن و اون دخترای بیعقل تر از خانواده هاشون چشماشون وا نمیکنن ؟
واقعا مردم عجیبن
شایدم من عجیبم نمیدونم
خدایا
قسمت هیچ آدمی یه همچین شوهر، زن، بچه و کلا فامیلایی نکن که رو مخ کل فامیل راه میرن اینا