کاش میشد
چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۴۰۰، ۱۰:۰۳ ب.ظ
کاش میشد یکی رو میداشتم که باهاش راحت میبودم
راحت جلوش میخندیدم
راحت جلوش گریه میکردم
راحت الان بهش میگفتم درد دارم
راحت همه فکرای تو ذهنمو بلند بلند براش میگفتم
راحت راحت راحت
بدون اینکه دغدغه اینو داشته باشم که دعوام کنه
قضاوتم کنه
برای بقیه تعریف کنه
با این میزان از غیرصمیمی بودنم با اطرافیانم فک نکنم حالا حالا ها یه همچین کسی رو پیدا کنم
اخرین باری که احساس صمیمیت با یکی کردم حانیه بود سر اتفاقای ترم قبل ولی فک کنم هنوز رکورد میزان راحتیم دست زینبه
چقدر دوست دارم بهش پیام بدم و دوباره باهاش حرف بزنم
ولی حتی توانایی انجام اینم ندارم
اه خدا
درد خیلی بده
منم که کسی جز تو رو ندارم
خودت کمکم کن
تنهایی خیلی سخته
۰۰/۰۴/۱۶