حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

آخرین مطالب

روز دهم و یازدهم با هم

پنجشنبه, ۹ فروردين ۱۴۰۳، ۱۲:۱۷ ق.ظ

خب

سحر پا شدم دیدم پریود شدم خوابیدم 

دیگه به خاطر همین ننوشتم دیروز چه خبر بوده 

ع لپ‌تاپشو داده بود تعمیر و لپ‌تاپ نداشت و همه کارا رو من کردم و کلا هم چون دیگه خودش لپ‌تاپ نداشت نشسته بود کنار من نظارت می‌کرد فقط 

صبح هم زود اومده بود دیگه جفتمون جنازه بودیم 

شب هم کلی مهمون اومد خونه‌مون 

وای این پسرعموهام کم مونده بود سقف و رو سر طبقه پایینیا خراب کنن 

وای پسر عمو آخریم شیش سالشه 

قبلاً که مهد نمی‌رفت همش ساکت و خجالتی بود 

الان مثه گودزیلا کم مونده بود همه رو بخوره 

اون یکی دیگه هم همسنه همینه 

یه جا نمی‌تونه آروم بگیره بشینه 

دیگه شب هم خسته و کوفته از دست اینا خوابیدم 

سحر هم که پاشدم دیدم کنسله دوباره خوابیدم 

امروز هم یادم نبود روزه نیستم زودتر بیدار شم صبحونه بخورم 

دیگه یه لقمه الکی بیشتر نخوردم 

امروز هم دیگه وسط روز ع رفت لپ‌تاپشو گرفت 

منم همچنان دارم کلی کار مفید می‌کنم ⁦:')

آها آها اینو نگفتم 

استاد نکبتم (واقعا دیگه داره اذیت می‌کنه و از استاد عزیزم به استاد نکبتم تغییر حالت داده) ۹تا وویس داده 

اند گس وات؟

توی ۵تاش داشت می‌گفت نیم‌فاصله نذاشتی و فونت فلان جا خرابه و فلان جا اسپیس بزن :///

یعنی هر خری اون گزارش و ببینه می‌فهمه یه چیز دم دستیه حتی عنوانم نداره بعد تو اومدی میگی نیم‌فاصله 

و این قسمت اصلی ماجرا نبود 

از اون ۹تا وویس دوتاش مهم بود که توی آخری گفت حالا بریم دنبال روش‌های انجام فلان چیز 

و من الان اینجوریم که خب مگه تا قبلش داشتم چیکار می‌کردم 

چجوریه که استخون لگن می‌تونه درد بگیره واقعا ها؟

داشتم می‌گفتم 

بعد دیگه امروز بهش گفتم من قبلاً هم سرچ کردم که رایج‌ترین روش انجامش همین کاریه که من انجام دادم 

ولی این داشت می‌گفت ما برای این اینکار و کردیم چون سیگنالمون استیشنری نیست 

خب نیست که نیست 

اه 

همین دیگه 

کاش برم دستشویی 

کاش این کدی که زدم زیبا و بدون باگ ران شه 

کدم خیلی زیبا ران شد :)

کلی هم حرف زدم امروز با ع و اون خانومه یعنی بیشترش با اون خانومه 

از این به بعد به اون خانومه میگیم خانوم الف 

فک کنم حدودا پنج سال ازم بزرگتره 

گفتش اونم از اول اسفند اومده 

یه ماه قرار بوده آزمایشی کار کنه و بعد قرارداد ببنده که البته هنوز نبسته 

دیگه گفتش که قبلش که بیاد اینجا تو بیمارستان طرح بوده 

فقط یادم رفت آیدی‌شو بگیرم که بهش بگم عکسای اون روز و برام بفرسته 

دستشویی هم رفتم اما دیر :/

دیگه مجبور شدم با اسنپ برگردم 

اها دیگه هم احساس خنگ بودن نمی‌کنم اونجا ⁦:')

چون هم می‌فهمم ع چی میگه 

هم کار رو درست انجام میدم

هم تازه بعضی وقتا ایرادای ع و می‌گیرم 

درحال حاضر تنها چیزی که توش باید بهتر بشم رابطه‌ام با اونایی که پایین هستن 

دوتا میز هم سفارش دادن که بیاد که از بی‌خانمانی دربیام 

همینا دیگه 

​​​​​استادم هم دوباره وویس داده برم ببینم چی گفته باز 

 

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۰۱/۰۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی