حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

آخرین مطالب

تابستون خود را چگونه می گذرانید

شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۱۴ ب.ظ

سلام 

عیدتون با تاخیر مبارک 

من اومدم با غرغرهای همیشگی :/

نمی دونم تو پست قبلی گفتم یا نه 

که استاد مشاورم یه جا معرفی کرده تو تهران که برم اونجا 

و من گفتم بهش که بلیط نیست و نمی تونم بیام فعلا و یه چیز دیگه بهم بگو 

و فقط گفت از راه دور نمیشه کاری کرد :/ 

منم از هفته قبل تا الان دقیقا هییییچ کاری نکردم 

صبح تا شب بازی می کنم 

تا لنگ ظهر می خوابم 

و دوباره ظهر ها می خوابم 

و هیچ کاری نمی کنم 

هم اتاقیام برای تابستون پانسیون گرفتن و این یعنی احتمالا هیچ جوره نمی تونم مهمون هم بشم چند روز 

و اتاقی که گرفتن انقدر کوچیکه م می تونه با شلخته بازیاش یه روزه کل اتاقو پر کنه 

و حتی کمد هم به تعداد افراد نداره 

هرچند اون اتاقی که خود دانشگاه می خواست بده که کلا کمد نداشته گویا 

ولی هرچقدر فکر می کنم می بینیم من همون اتاق بدون کمد و با سوسک رو ترجیح می دم به پانسیون بیرون 

حالا اون مهم نیس فعلا 

مهم اینه که من باید فروردین پوروپوزال می دادم و هنوز ندادم 

و یه استاد راهنما عن دارم 

که ظاهرا اخلاقش خوبه ولی هیچ کاری نمی کنه 

و البته دیگه الان دیره برای عوض کردن استاد 

استاد راهنما ش کاراشو سپرده بود به یکی از دانشجوهای ارشد یا دکتراش 

و مجبورش کرده بود یه هفته ای پوروپوزالشو بنویسه 

با این که ش بعد از من رفته بود با استادش حرف زده بود 

اه 

حتی زبانم نمی خونم 

یعنی خاک برسرم 

همینطور عمرم و دارم میریزم دور 

حالم از وضعیت خودم بهم می خوره 

 

دیروز رفتیم خونه مامانبزرگم اینا 

بعد پسرعموم کلاس 10امه 

به زور رفت تجربی 

بعد هی دیروز مامانم می گفت نه ما گذاشتیم بچه ها هرچی دوست دارن انتخاب کنن 

ما خیلی به نگین گفتیم برو تجربی بعد گفت نه ما هم گفتیم باشه :/

خیلی ناراحت شدما 

خیلی 

نمی گه سر هر خبری راجع به کنکور تجربی میاد هی میگن تو الان نمی تونی شرکت کنی 

هی میگن دوره ای چیزی نیس بری شرکت کنی بری تو بیمارستان کار کنی 

خسته ام 

روانی 

نیاز دارم واقعا یه مدت دغدغه هیچی و نداشته باشم 

یه تابستون واقعی 

 

خب دیگه من برم بمیرم 

بای

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۰۴/۱۷

نظرات  (۲)

عزیزم ببخشید من آخر پستت خندیدم 😁❤️
چقدر حستو میفهمم و اصلا کلمه تجربی باعث میشه من عصبی شم در این حد!
اما دنت وری بابای دوستم بهش - بعد از فارغی از یه رشته خفن تو بهترین دانشگاه اینجا- گفته بود حالا برو کنکور تجربی بده :))) در حالیکه تو کمتر از یه ماه رفت سر کار و درامد اوکیی هم داره [در مقایسه با فشار و ساعت کاری]. کلا یه چیزی شنیدن از تجربی!

پاسخ:
نه بابا راحت باشین :))
آه امیدوارم اوکی شه همه چی و خدا بهم صبر بده 
مخصوصا که این روزا کنکور بوده هی زارت و زارت تو اخبار میگه تجربی :/
بابا منم کم نمی‌ذاره خداروشکر :/
۱۷ تیر ۰۲ ، ۱۳:۱۰ یاسمن گلی :)

به نام خدا 

هم اکنون دراز کشیده رو به روی کولر :))

آها تازه یه همکاری خفن هم با یه گروه خفن تر برای شروع یه پادکست شروع کردم :))

پاسخ:
خوبه که یه کاری رو شروع کردین دیگه :))
موفق باشین توش 🌸

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی