آینده
اخبار داره میگه ظرفیت پزشکی رو میخوان زیاد کنن
پدرم رو به من میگن: اعع من برم شرکت کنم (صرفا برای شروع گفتگو)
تو نمیتونی شرکت کنی؟ (که یعنی بیا شرکت کن) دو رشتهای بخونی
آقای ایمن وقتی پسراشو زور میکرد برن تجربی میگفت: نه اینا باید برن پزشکی
و خب رفتن و دکتر هم شدن ولی زورش به دخترش نرسید
ولی پسراش هروقت میرفتیم خونشون میگفتن هرچی دوست داری بخون
دایی احمد که رفته بود خونه خاله مهنازشون اونجا بهش گفته بودن که من قراره ریاضی بخونم بعد ساعت ده شب درحالی که سالی یه بارم زنگ نمیزنه خونهی ما و حتی اسم منم حفظ نیس و سنمم نمیدونست، زنگ زد خونمون که وااااای چرا اینو میخواین بفرستین ریاضی
بابابزرگمم همش میگفت نع تو برو خانوم دکتر شو
یه دفعه هم که رفته بودیم بیرون شهر که یکم تمرین رانندگی کنیم من و داداشم، مامانم تو ماشین بود. بعدش بهم گفت خیلی خوب و نرم رفتی. حیف نیس این همه استعداد داری نری تجربی (آره دیگه همون گودرز و شقایق)
ولی هیچ وقت اجبارم نکردن که برم تجربی
میدونین مثل این آدمایی که میگن منت نمیذارما ولی ...
و من نگرانم
نه از اینکه آیندهای نداشته باشم
از اینکه در آینده بهم بگن دیدی بهت گفتیم
از اینکه مثل اون دختره که اسمشو یادم نیس که گفت چهار سال مکاترونیک خوندم و عمرم حیف شد و الان تو شرکت داییم حسابداری میکنم، مجبور شم یکی یه جایی به زور دستمو بند کنه
از اینکه هرروز بابام برا آگهی استخدام بانک و حسابداری و... بفرسته
من ناراضیم
از اینکه فقط مدرک میدن دستم
از اینکه ما بعد تموم شدن درسمون جایی نیست که اجباری کار کنیم حتی به عنوان تعهد خدمت و رایگان
از اینکه بعدش تازه خودم باید برم کار یاد بگیرم
از اینکه حقوق رزیدنتا رو گفت که دوبرابر کردن (خواهند کرد) ولی دانشجوهای دکتری چی؟ هیچی
از اینکه کل عملی ما باید دوهفته کارآموزی باشه اونم خودمون باید جاشو پیدا کنیم و اونجا بریم ببینیم چی یاد میگیریم
من ناراضیم ناراحتم خستهم
من مثل این کاربرم
و اینکه میبینم تنها نیستم و این همه لایک و ریت از سراسر جهان داره یکم دلخوشی الکی بهم میده که خب همه همینن
ولی درمان ؟
نع