به نظرم بهتره اسم اینجا رو به غرغرکده تغییر بده
اینجا محتوا و اسم بلاگ بیشتر به هم می‌خوره
چرا این گزارش کوفتی تموم نمیشه
این همه هم روش کار کن
تهش یه چرت و پرتایی می‌پرسه ازم که با خودم بگم غلط کردی این همه روش کار کردی
اینا رو ننوشته بودی بهتر بود
من که می‌دونم
این درسه سخته
ولی باید برش دارم
دانشگاه از این بدتر تو عمرم ندیده بودم
کاش بشه آتیشش بزنم
با همه ی آدمای عوضی داخلش
مرد سینوسی
ببخشید واسه اینکه شبیه چَت نشه نظرام، یه چیز دیگه هم بگم و برم.... :) در رد اون نظری که اومده معترض شده به انرژی منفی و اینا. اولا که بازم بنظرم حقیقت رو گفتن و نوشتن و صحبت از چیزایی که لااقل در اون لحظه خاص آدم حسش میکنه؛ ذاتا خیلی ارزشش بیشتره از اینکه با یه حال متفاوت مثلا بیای از شادی و چیزای فانتزی و اینا بنویسی. (یه اولا پلاس توی پرانتز اینکه آدم کلا هر طور بخواد زندگی میکنه و صدالبته مینویسه، پس اگه نظر کسی کمک حال آدم نمیشه که هیچ، حتی اذیت هم میکنه، راهش بی توجهیه بنظرم... حالا...) دوما من خودم از مدافعین آدمای ناراحت و خسته ام، چون یکی از اعضاشونم و به شدت هم توی اجتماع و دوستام شادم و واقعا به معنای واقعی هم شادم. حقیقتا باورم اینه که آدمی میتونه شادی و رضایت واقعی رو تجربه کنه که به اندازه کافی غمگین بوده باشه. هم اینطرفشو دیده باشه هم اونطرفشو. سوما هم که... بسه دیگه طولانی شد. وقتتونو گرفتم :(
فکرکنم پست قبلیتونم اینجوری بود که خیلی دارم غر میزنم و اینا... ببخشیدا ولی اصلا چیز بدی نیست و غصه هم نداره. چه عیبی داره آدم غر بزنه اصلا؟ مثلا عنوان وبلاگتونم هست حرفای خود خود من. خب وقتی از خودتون مینویسین، با شرایطتون، یه وقتایی هست که از خودتون و وضعیتتون راضی هستین، یه وقتایی هم هست که نه. نتیجه اولیش شاید حرفای مثبت و حتی حرفای بی ربط باشه. ولی بخش دوم میشه همین غر زدنا و حرفای مرتبط که بنظرم اصلا خیلی هم قشنگ و به جا هستن و اصلا هم حس بدی نباید داشت بهشون