حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

حرفای خود خود من

تلاش مذبوحانه من در راستا بیرون اومدن از غار تنهایی

آخرین مطالب

بدون عنوان

چهارشنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۱، ۰۶:۵۴ ب.ظ

دیگه واقعا مغزم نمی کشه عنوان چی بذارم 

برای بار هزارم غرغر

 

یه جورایی حس شرمندگی می کنم هی میام اینجا غرغر می کنم 

و این بده چون این نشون میده دیگه حتی با اینجا هم مثه قبل راحت نیستم

همین مونده این یکی منطقه امنم از بین بره دیگه 

 

خب قضیه چیه 

اینه که بی شعورترین استاد عالم (درسته همه استادای عالمو ندیدیم ولی می تونم شرط ببندم از بی شعورتریناس)

شده استاد مشاور ما 

و من چهار ترم قبل با این دوتا درس داشتم 

و یکی از درسام و به من 10 داد گفت به شرط اینکه بنویسی رو یه برگه و امضا کنی و برای من عکس بفرستی که ترم بعدش دوتا درس دیگه رو با من برمی داری و نمره بالا می گیری -.-

منم دروغ ننوشتم نوشتم این دوتا درس و برمی دارم (ننوشتم با اون) 

بعدم براش فرستادم و اونم ده داد و منم بلاکش کردم 

فقط خدا می دونه تو اون ترم من چه فشاری روم بود که تونستم اون دوتا درس و باهاش پاس کنم

بعد این آدم سه ماه پیش زنگ زد به گوشی من 

که من شانس آوردم دیدم ناشناسه جواب ندادم و بعدش فهمیدم اون بوده ولی نمی دونم چیکار داشت

بعد یه ماه قبل که هنوز این یارو استاد مشاور ما نبود اون استاد قبلیه گفت هرکی هر ماینوری رو می خواد بگه 

ولی صرفا به عنوان یه آمارگیری

منم چون مطمئن نبودم هیچی نگفتم 

بعد دیگه استاد مشاور ما عوض شد شد این یارو 

بعد گفتن هرکی هر ماینوری می خواد به این بگه 

من شک داشتم که ماینور می خوام یا نه

ولی دوست داشتم ماینور کامپیوتر و بردارم 

ولی اصلاااا دلم نمی خواست از بلاکی درش بیارم و برم بهش پیام بدم 

شاید بگین خیلی مسخره اس 

که خب باید بگم برای شما شاید باشه ولی واقعا برای من عذابه 

واقعا نصف اون ترم من تپش قلب داشتم 

و هیییچ جوره نمی تونستم باهاش کنار بیام که بهش پیام بدم 

و اینکه مثلا یکی دیگه از دوستام درخواست داده بود کلی چرت و پرت گفته بود بهش و گفته بود نه نمیشه 

منم گفتم خب ولش کن 

اعصاب خودمو برای چیزی که می خواد بگه نمیشه خووووردتر نکنم

بعد دیدم گفت اسم همه اونایی که به استاد قبلیه ماینورشونو گفته بودن میده برای بررسی

و بعدشم دیدم که همشونو قبول کردن 

و من هیچی انتخاب نکردم 

یعنی بعضیای دیگه هم بودن که هیچی انتخاب نکردن 

ولی من دلم می خواست و انتخاب نکردم 

و الان من موندم و تعداد کمی واحد که علاقه ای بهشون ندارم ولی برای اینکه حداقل 12 واحد داشته باشم باید بردارمشون

دانشکده ما ساخته شده برای عذاب

الان بقیه دانشکده ها یه فرم پر می کنن ایمیل می کنن تموم میشه میره 

ولی دانشکده مااااا 

خیر باید حتماااا بری با اون استاد لعنتی مشاور حرف بزنی تا مغزتو بخوره و کلی چرت و پرت از طرف خودش بارت کنه 

بعد باهاش موافقت کنن 

 

و من الان دوباره ناراحتم 

 که یه دانشگاه غیرانتفاعی شناخته نشده تو مشهد 

اوضاعش خیلی خیلی بهتر از مثلا مادر دانشگاه های صنعتی کشوره 

و این دانشگاه چی داره غیر از عذاب برای ما 

یه اسم که از عذاب دادن دانشجوهاش درآورده 

و حلال نمی کنم هرکسی که ذره ای نقش داره تو این وضع 

 

خاله فرزانه شون دیشب اومده بودن خونمون

و بحث این شد که ما خانوادگی کلا اینجوریم که غصه آینده رو می خوریم 

داشت تعریف می کرد که اوایل کارش خیلی نگران بوده که انتقالی ندن بهش

 در خواست داده بوده اول تابستون 

بعد همینجوری فکر و خیال می کرده و غصه می خورده که اگه اخر تابستون با درخواستم موافقت نکنن چی 

شوهرش مشهد بوده و خودش سبزوار

بعد یکی از دوستاش بهش گفته خب تو چرا این سه ماه تابستونو به خودت زهر می کنی 

فعلا برو زندگیتو بکن 

دو روز اخر که مونده بود اعلام کنن بشین غصه بخور 

ولی ما این مدلی نیستیم 

مخصوصا من اصلاااا این مدلی نیستم 

و از همین الان برای آینده ای که نمی دونم چیه ناراحتم

 

تعداد مطلبام تو هر ماه قشنگ نشون میده کی حالم بد بوده که بهتر بودم

هنوز تازه وسط ماهیم و من این همه چرت و پرت نوشتم 

 

داشتم تو تیوال می گشتم 

از بین اجراهای و صحنه 

سونات جهنمی رو دلم خواست برم 

کاش تمدید بشه تا وقتی برم تهران

 

 آها اینم یادم رفت بگم 

یه عالمه کار دارم 

از نوشتن گزارش بگیر تا جمع کردن بار و بندیل برای تهران 

ولی ناراحتم 

و میل هیچ کاریم نیس

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۶/۱۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی